تاریخ : 28/6/1379 کلاسه پرونده : 79/21 - 1136 - 1137 شماره دادنامه : 1390 - 1389
مرجع رسیدگی : شعبه 21 دادگاه تجدید نظر استان تهران مستقر در دادگاه انقلاب اسلامی تهران
هیئت رسیدگی کننده : سید حسین بهرامی نیکزاد
تجدید نظرخواهان : 1 - عبدالحمید … به نشانی …
2 - صالح نیک بخت وکیل عماالدین … به نشانی …
تجدید نظرخواسته : دادنامه شماره 266 مورخ 22/4/79 صادره از شعبه 1410 دادگاه عمومی تهران
گردشکار پرونده
پس از وصول پرونده و ثبت به کلاسه فوق و جری تشریفات قانونی در وقت فوق العاده جلسه رسیدگی با حضور امضاء کنندگان ذیل تشکیل است . پس از ملاحضه و مطالعه اوراق، تشخیص کفایت مطالعات و انجام مشاوره ، ختم رسیدگی را اعلام و بشرح آتی مبادرت به صدور رای مینماید :
رای دادگاه
در خصوص تجدید نظرخواهی آقای عبدالحمید … 2 - آقای صالح نیک بخت وکیل آقای عمادالدین … و شخص نامبرده از دادنامه شماره 266 مورخ 22/4/79 صادره از شعبه 1410 دادگاه عمومی تهران که با توجه به محتویات پرونده ، آقای عمادالدین … به علت اهانت به مقدسات اسلامی به استناد ماده 513 قانون مجازات اسلامی به تحمل چهار سال حبس و بعلت افترا به استناد ماده 697 قانون مجازات اسلامی به تحمل یکسال و بعلت نشر اکاذیب به استناد ماده 698 قانون مجازات اسلامی به دوسال حبس و بعلت توهین به قوه قضائیه و شورای نگهبان و صدا و سیما به استناد ماده 609 قانون مجازات اسلامی به تحمل ششماه حبس و به استناد ماده 25 قانون مجازات اسلامی مدت دوسال از مجموع مجازات حبس مشارالیه به مدت پنج سال معلق گردیده است و در خصوص شکایت آقای عبدالحمید … و آقای احمد … مبنی بر نشر اکاذیب و توهین و افترا به لحاظ فقد دلیل رای برائت صادر شده است .
آقای عبدالحمید … به موجب لایحه تجدید نظرخواهی شماره 360 - 24/5/79 اظهار داشته است در جلسه محاکمه و در آخرین لایحه تقدمی به دادگاه دلایل صحت شکایت خویش را بیان داشته و متهم هیچ دفاع مستدلی مبنی بر اتهام از خویش ارائه نداده است . بنابراین نقض دادنامه به بدوی و صدور حکم به محکومیت متهم را خواستار است .
آقای صالح نیک بخت وکالت از محکوم علیه به موجب لایحه تجدید نظر خواهی شماره 371/ الف مورخ 1/6/79 اظهار داشته است :
الف ) اتهامات منتسبه به موکل وی بر فرض وقوع جرم و توجه اتهام به او از مصادیق جرائم ارتکابی به وسیله مطبوعات میباشد که می بایست با حضور هیئت منصفه دادرسی صورت می پذیرفت .
ب ) با توجه باینکه مدیرمسئول هر نشریه نسبت به مطالب مجرمانه منتشره در نشریه دارای مسئولیت کیفری است، فرض مسئولیت کیفری برای نویسنده مطالب ، به منزله مخالفت با اصل شخصی بودن جرم و مجازات است .
ج ) مجازات مقرره با اوضاع و احوال منعکس در پرونده و پرونده های مشابه تناسب ندارد. شخص محکوم علیه نیز در لایحه اعتراضیه پنجاه و هفت صفحه ای مورخ 12/6/1379 خویش اظهار داشته است :
الف ) ده تن از علمای برجسته کشور ضمن مطالعه مقاله موصوف در پرونده ، اعلام کرده اند که این نوشته مصداق اهانت نیست .
ب ) یک عمر زندگی علمی و عملی هزاران صفحه کتاب و مقاله او مورد توجه قرار نگرفته و فقط به یک کلمه مصاحبه تمسک شده است .
ج - قسمت اول دادنامه درباره اهانت به مقدسات ، متضمن مطالبی است که از کتاب « شرح قانون تعزیرات نوشته دکتر عباس زراعت و مقاله انکار و ضروری دین را توجیه نکنید ».
به قلم آقای محمود علمی منتشره در روزنامه رسالت مورخ 11/6/1378 رونویسی شده است . دادگاه بنا به مراتب مذکور و با ملاحظه جمیع اوراق پرونده و لوایح تقدیمی تجدید نظرخواهان اولا : تجدید نظرخواهی آقای عبدالحمید … را وارد تشخیص نمی دهد ، زیرا دادنامه در این قسمت با اوضاع و احوال منعکس در پرونده سازگار است و با موازین قضایی تطبیق مینماید لذا با رد اعتراض به استناد بند الف ماده 257 قانون آئیین دادرسی کیفری رای بر تایید دادنامه معترض عنه در اینمورد صادر میگردد.
ثانیا : اعتراض آقای عمادالدین … و وکیل وی نسبت به محکومیت به تحمل یکسال بعلت تحمل افترا وارد تشخیص داده می شود . زیرا دادرسی مجرم افتراء نیازمند سبق رسیدگی به موضوع افتراء است و بعبارت دیگر شاکی جرم افتراء با در دست داشتن منع تعقیب یا رای برائت که قطعیت یافته باشند و حکایت از عدم موفقیت مفتری در اثبات اسناد مورد افتراء دارد ، می تواند مبادرت به اقامه شکایت افتراء نماید . علیهذا نظر باینکه دادرسی بدوی بدون توجه به این مهم صورت پذیرفته است ، قابل تایید نمی باشد و به استناد بند یک قسمت ب ماده 257 آئین دادرسی کیفری ، با نقض دادنامه معترض عنه در این قسمت ، رای برائت آقای عمادالدین … صادر می گردد.
ثالثا : اعتراض آقای عمادالدین … و وکیل وی نسبت به محکومیت به تحمل شش ماه حبس به علت توهین به قوه قضائیه ، شورای نگهبان و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران وارد تشخیص داده می شود.
زیرا : از شیوه رفتار محکوم علیه و الفاظ و عبارت استعمال شده در اینمورد توهین به شخص معین استنباط نمی گردد و منطوق ماده 609 قانون مجازات اسلامی بیانگر مجازات توهین به اشخاص است ، علیهذا بدون وجود شاکی شخص حقیقی و بدون احرا از وقوع توهین به شخص معین ، استناد به این ماده قانونی و صدور حکم به تحمل کیفر حبس فاقد و جاهت قانونی است .
از اینرو به استناد بند 1 قسمت ب ماده 257 قانون آئین دادرسی کیفری با نقض دادنامه معترض عنه در این قسمت رای برائت آقای عمادالدین … صادر میگردد.
رابعا : اعتراض آقای عمادالدین … و وکیل وی نسبت به تحمل چهار سال حبس بعلت توهین به مقدسات اسلامی و دوسال حبس بعلت نشر اکاذیب وارد تشخیص داده نمیشود.
زیرا : اساس دادنامه معترض عنه در این دو قسمت با اوضاع و احوال منعکس در پرونده سازگار است و مفاد لوایح تجدید نظرخواهی و اصله به کیفیتی نیست که مثبت عدم صحت دادنامه بدوی در این مورد قرار گیرد . بدین بیان که :
الف ) مستناد از اظهارات محکوم علیه در مقاله مبحوث عنه و مصاحبه های مطروحه دو پرونده اینست که توهین به مقدسات دین مبین اسلام ونشر اکاذیب تحقق یافته اند. بدیهی است امکان طرح یک بحث در حوزه های تخصصی دینی به منزله جو از طرح همان بحث در سطح عموم دینداران نمیتواند تلقی شود.
ب ) در نظر گرفتن مسئولیت کیفری برای مسئول نشریات ، نمی تواند عامل موجه رفتار مجرمانه نویسندگان مقالات قلمداد گردد. بعبارت دیگر از نویسندگان مقالات و مطالب متضمن عناوین کیفری بعلت اینکه مدیر مسئول نشریه دارای مسئولیت کیفری است سلب مسئولیت کیفری نگردیده است ، علیهذا اعمال کیفر نسبت به نویسنده مغایرتی با اصل شخصی بودن جرم و مجازات ندارد.
ج ) با توجه به قانون مطبوعات مصوب سال 64 مجلس شورای اسلامی مدیران مطبوعات نسبت به مطالب منتشره در نشریه تحت مسئولیت خود پاسخگو بوده که طبق قانون مذکور در صورت اسناد اتهام به اشخاص محاکمه آنها در دادگاه صالحه با حضور هیئت منصفه انجام میگیرد ولی رسیدگی به جرائم ارتکابی نویسنده بشرح مندرج در قانون مجازات اسلامی تابه آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری میباشد.
فلذا دادرسی عمادالدین … در مورد جرائم ارتکابی وی با رعایت اصول و قواعد دادرسی انجام گرفته و ایرادی بر آن وارد نیست .
د ) با وجود قانون و صراحت مقررات آن ، مراجعه به نظر علمای محترم دینی فاقد و جاهت قانونی است ، زیرا وظیفه قاضی ، در بادی امر ، انجام قضاوت در محدوده مقررات قانونی است .
ه ) در فرض صحت ادعای محکوم علیه ، مبنی براینکه قسمتی از دادنامه بدوی از مقاله مورخ 11/6/1378 روزنامه رسالت رونویسی شده است ، اساس دادنامه بدوی متزلزل نمیگردد.
بنابراین و با تشخیص این دادگاه اساس دادنامه بدوی صدرالشعار در مورد جرائم اهانت به مقدسات اسلامی و نشر اکاذیب با موازین قانونی تطبیق مینماید ، النهایه نظر به اینکه حسب محتویات پرونده محکوم علیه فاقد سابقه کیفری اعلام و از طلاب علوم دینی بوده است و نظربه اینکه تعمق در مفاد لوایح تجدید نظرخواهی مبین پشیمانی محکوم علیه میباشد. تعیین چهار سال حبس برای جرائم اهانت به مقدسات اسلامی و دو سال حبس برای نشر اکاذیب مناسب به نظر نمی رسد و با اصل فردی کردن کیفر و تناسب بین جرم ومجازات سازگاری ندارد. علیهذا به استناد مفهوم مخالف ماده 258 قانون آئین دادرسی کیفری چهار سال حبس برای جرم اهانت به مقدسات اسلامی به دو سال حبس و کیفر دو سال حبس برای جرم نشر اکاذیب به یکسال حبس تقلیل داده می شود. و با اصلاح بعمل آمده به استناد ماده 250 و 257 آئین دادرسی کیفری رای بر تایید دادنامه معترض عنه در این قسمت صادر میگردد.ضمنا نظر به اینکه محکوم علیه بعلت ارتکاب جرائم عمدی متعدد محکومیت یافته است به استناد ماده 36 قانون مجازات اسلامی ، مقررات مربوطه به تعلیق مجازات درباره او قابل اجرا نبوده است . علیهذا رفتاردادگاه محترم بدوی بعد از انشاء رای محکومیت در تعلیق دو سال حبس از مجموع کیفر حبس محکوم علیه بمدت پنج سال خلاف صراحت قانون صورت پذیرفته است از اینرو به استناد مواد 257 و 250 قانون آئین دادرسی کیفری این قسمت از دادنامه بدوی حذف می گردد. این رای به استناد مقررات حاکم آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری صادر و قطعی است .
مستشاران شعبه 21 دادگاه تجدید نظر استان تهران سیدحسین بهرامی - نیکزاد
نوع :
2
شماره انتشار :
1390
تاریخ تصویب :
1379/06/28
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :