اتانازی در حقوق جزای اسلام و ایران |
امیر شریفی خضارتی مدیر گروه حقوق مرکز آموزش عالی کانون سردفتران و دفتریاران - بخش سوم و پایانی اشاره: «اُتانازی درحقوق جزای اسلام و ایران» عنوان مقالهای است که بخش دوم آن در شماره قبلی صفحه حقوقی اطلاعات چاپ شد. بخش سوم و پایانی این مقاله را میخوانیم. “علامه محمّدحسین طباطبایی» در کتاب «المیزان فی تفسیر القرآن» در مورد عبارت «وَ لاتَقْتُلوا اَنفُسَکُم اِنَّ اللهَ کانَ بِکُم رَحیمًا» در ذیل آیة 29 سورة نساء مینویسد: «ظاهر این جمله، نهی از این است که کسی خود را بکشد، لکن وقتی در نظر بگیریم که در کنار جملة «لاتَأکُلُوا اَموالَکُم بَینَکُم» ـ که قسمت اوّل آیة فوق است ـ قرار گرفته و ظاهر آن این است که همة مؤمنین را یک واحد فرض کرده و آن واحد، دارای مالی میباشد که باید آن را از غیر طریق باطل بخورد، بنابراین چه بسا از جمله «لاتَقتُلُوا اَنفُسَکُم» این معنا استفاده شود و حتّی دلالت کند بر اینکه منظور از کلمة «اَنفُس»، تمامی افراد جامعة دینی میباشد و مانند جملة قبل، همة مؤمنین فردِ واحدی شدهاند به طوریکه جان هر فردی، جان سایر افراد است. در نتیجه در صورت چنین اجتماعی، نفس و جان یک فرد، هم جان خود اوست و هم جان سایر افراد. پس چه خودش را بکشد و چه دیگری را، در واقع خودش را کشته است. به این ترتیب، جملة «وَ لاتَقتُلُوا اَنفُسَکُم» جملهای است مطلق که هم شامل انتحار میشود و هم شامل قتل نفس و کشتن غیر. چه بسا بتوان از ذیل آیه که میفرماید: اِنَّ اللهَ کانَ بِکُم رَحیمًا» استفاده کرد که منظور از این قتل نفسی که از آن نهی شده است، معنایی عمومیتر باشد به طوریکه هم شامل کشتن غیر و هم شامل انتحار و هم شامل به خطر انداختن خویش گردد؛ زیرا در ذیل آیه، نهی نام برده را به رحمت خدا تعلیل کرده و فرموده: این کار را نکنید زیرا خدا به شما مهربان است و بر کسی پوشیده نیست که چنین تعلیلی با مطلق بودن معنا سازگارتر است. بر این اساس، آیة شریفة 29 سورة نساء معنایی وسیع پیدا میکند و همین سازگاری مؤیّد آن است که بگوییم جملة «اِنَّ اللهَ کانَ بِکُم رَحیمًا» تعلیل است برای جملة «وَ لاتَقتُلُوا اَنفُسَکُم» به تنهایی.”24 همچنین در «تفسیر نمونه» در مورد آیة 29 سورة نساء چنین آمده است: «ذیل آیه، مردم را از قتل نفس باز میدارد و ظاهر آن به قرینة جملة «اِنَّ اللهَ کانَ بِکُم رَحیمًا» یعنی: خداوند نسبت به شما مهربان است، نهی از خودکشی و انتحار میباشد؛ یعنی خداوند مهربان نه تنها راضی نمیشود دیگری شما را به قتل برساند، بلکه به خود شما هم اجازه نمیدهد که با رضایت خود، خویشتن را به دست نابودی بسپارید. در روایات اهل بیت(ع) نیز آیة فوق به همین معنی «انتحار» تفسیر شده است.»25 در «تفسیر راهنما» نیز در مورد جملة «لاتَقتُلُوا اَنفُسَکُم» چندین نوع تفسیر بیان شده است که در واقع، هر یک احکام خاصی را به وجود آوردهاند. این موارد عبارتند از: 1ـ کشتن مسلمان حرام است. 2ـ حُرمت انتحار و خودکشی. 3ـ وضو و غُسل در هوای سرد با وجود خطر جانی، در حکم خودکشی است؛ زیرا پیامبر(ص) در پاسخ سؤال از وضو و غسل در هوای سرد با وجود خطر جانی فرمود: «لاتَقتُلُوا اَنفُسَکُم اِنَّ اللهَ کانَ بِکُم رَحیمًا.» 4ـ یورش مسلمانان به تنهایی بر اجتماع دشمن مشرک و خود را در معرض کشتهشدن قرار دادن در حکم خودکشی است به دلیل روایتی از امام صادق(ع) که در تفسیر جملة «لاتَقتُلُوا اَنفُسَکُم» فرمودند: «منظور این است که یک فرد مسلمان به تنهایی بر انبوه مشرکین حمله ببرد و به خانههای آنان درآید و در نتیجه کشته شود.» 5ـ جنگیدن بدون توان و آمادگی برای پایداری، در حکم خودکشی است به دلیل روایتی که از امام صادق(ع) در این مورد وجود دارد.26 امام صادق(ع) فرمود: «کسی که عمداً خود را بکشد، برای همیشه در آتش جهنّم خواهد بود؛ چون خدای تعالی فرموده است: «وَ لاتَقتُلُوا اَنفُسَکُم اِنَّ اللهَ کانَ بِکُم رَحیمًا وَ مَن یَفعَل ذلِکَ عُدوانًا وَ ظُلمًا فَسَوفَ نُصلیهِ نارًا وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللهِ یَسیرًا» یعنی: خودتان را نکشید، همانا خداوند نسبت به شما مهربان است و هر کس از روی دشمنی و ستمگری چنین کاری کند [یعنی خود را آلودة خوردن اموال دیگران به ناحق سازد و یا دست به انتحار و خودکشی بزند] پس او را به زودی در آتش دوزخ درآوریم و این کار برای خدا آسان است.»27 در «تفسیر عیاشی» تألیف «محمّد بن مسعود سَمرقندی» آمده است: «حسن بن زید از پدرش از علی بن ابیطالب(ع) روایت کرد که فرمود: من از رسول خدا(ص) از مسالة جَبیره پرسیدم. سؤالم این بود که صاحب این جبیره چگونه وضو بگیرد و اگر جُنُب شد چگونه غُسل کند؟ حضرت فرمود: همین مقدار کافی است که دست خود را که به آب وضو و غسلتر شده است بر روی جبیره بکشد، هم در وضو و هم در جنابت. عرضه داشتم: حال اگر این ماجرا در هوای سرد و یخبندان اتّفاق بیفتد و صاحب جبیره از ریختن آب بر بدن خود بترسد، چه باید کرد؟ پیامبر(ص) در پاسخ من این آیه را قرائت کردند: وَ لاتَقتُلُوا اَنفُسَکُم اِنَّ اللهَ کانَ بِکُم رَحیمًا؛ یعنی: خودتان را نکشید همانا خداوند نسبت به شما مهربان است»28 از جمله آیات دیگر قرآن کریم که دربارة احترام و حمایت از حقّ حیات و حُرمت دماء میباشد، آیة 33 سوره اِسراء است که مطابق آن: «وَ لاتَقْتُلُوا النَّفسَ الَّتی حَرَّمَ اللهُ اِلّا بِالحَقِّ وَ مَن قُتِلَ مَظلومًا فَقَد جَعَلنا لِوَلیِّه سُلطانًا فَلا یُسرِف فِی القَتلِ اِنَّه کانَ مَنصورًا» یعنی: و نفسی را که خداوند حرام نموده، جز به حق نکُشید و کسی که مظلوم کشته شود، ما حتماً برای ولیّ او تسلّطی قرار دادهایم (که قصاص کند یا دیه بگیرد یا عفو کند) پس او نباید در کشتن اِسراف نماید، زیرا او (به وسیلة تشریع این حکم) یاری شده است. نکتة مهم در مورد آیة فوق این است که عبارت «حَرَّمَ الله» را هم میتوان از ریشة «حُرمت» و به معنای «حرام» معنی کرد و هم میشود از ریشة «حرمت» و به معنای «احترام» دانست. به این ترتیب، آیة فوق را میتوان به دو صورت معنی نمود. اوّل ـ نفسی را که خداوند خون ریختنش را حرام کرده نکشید؛ دوّم ـ نفسی را که خداوند او را محترم قرار داده نکشید.29 مطلب دیگری که در آیة 33 سورة اِسراء قابل ذکر است عبارت «اِلّا بِالحَق» میباشد. «اِلّا» از ادات استثناء بوده و به معنی «مگر اینکه» یا «مگر» میباشد. «بِالحَق» نیز ناظر به موارد قصاص یا حدّ است. یعنی مواردی که فرد، به حق مستحق کشتن است مثل زنای مُحصَن یا زنای مُحصَنه و یا قتل عمد.30 بر طبق عموم آیة فوق، کسی مجاز نیست نفسی را که خداوند خون ریختنش را حرام کرده یا آن را محترم شمرده است، بکشد. نفس انسان نسبت به خودش نیز محترم بوده و از نظر خداوند متعال دارای احترام شمرده میشود. بنابراین باید گفت، علاوه بر اینکه کشتن انسانهای دیگر به ناحق حرام است، اُتانازی نیز حرام میباشد، زیرا قتل از روی ترحّم یک عمل ناحق است. البته شبیه مضمون آیة 33 سورة اِسراء در آیة 68 سورة فُرقان هم آمده است که خداوند متعال میفرماید: «وَ لایَقتُلُونَ النَّفسَ الَّتی حَرَّمَ اللهُ اِلّا بِالحَقّ» یعنی: نفس محترمی را که خداوند حرام کرده به قتل نمیرسانند مگر به حق. “علامه محمّدباقر مجلسی» (متوفّی 1111 ه. ق) پس از نقل حدیثی از امام علی(ع) که فرمودند: «مسلمان به هر بلایی گرفتار میگردد و با هر مرگی از دنیا میرود غیر از انتحار. پس کسی هم که قدرت داشته باشد جان خود را حفظ کند و این کار را نکند، قاتل خود خواهد بود»، مینویسد: «کسی که با حَربه یا سَم یا اِعتصاب غذا یا نخوردن دارویی ـ که میداند برای او مفید است ـ جان بدهد، خودکشی کرده است.”31 “شیخ محمّدحسن نجفی اصفهانی» ملقّب به «صاحب جواهر» (متوفّی 1266 ه. ق) نیز در کتاب «جواهِر الکلام فی شَرح شَرایع الاِسلام» مینویسد: «کشتن خود برای رهایی از رنج و فشار شدید ناشی از تشنگی و گرسنگی که ممکن است به مرگ انجامد، جایز نیست”.32 نکتة مهم این است که برخی از محقّقان، با توسّل به قاعدة فقهی «النّاسُ مُسَلَّطونَ عَلی اَموالهم و اَنفسهم» (یعنی: مردم بر اموال خود و جان خویش مسلّط هستند) در حرمت اُتانازی و حتّی انتحار تشکیک کردهاند. در پاسخ این مطلب باید گفت که قاعدة مذکور بدون کلمة «انفسهم» صحیح میباشد و در غالب کتب معتبر «قواعد فقه» شیعه نیز قاعدة فوق که به «قاعدة تَسلیط» معروف است به صورت «النّاسُ مُسلّطون عَلی اَموالهم» آمده است. بنابراین در قاعدة تسلیط، کلمة «انفسهم» وجود ندارد. از سوی دیگر، باید توجّه داشت که حتّی اگر کلمة «انفسهم» را در قاعدة تسلیط داخل بدانیم و ذکر آن را لازم فرض کنیم، باز هم توجیهکننده و موجب اباحة اُتانازی و یا انتحار نخواهد بود؛ چرا که میدانیم قاعدة تسلیط تا جایی اجرا میشود که ضرری متوجّة کسی یا حقّی نباشد. در واقع، «قاعدة لاضرر» که مبنای آن حدیث نبوی «لاضَرَر وَ لاضِرار فِی الاِسلام» (یعنی: ضرر و زیان رساندن در اسلام وجود ندارد) است، همواره بر قاعدة تسلیط حکومت دارد. از دیدگاه فقهی «ضرر» هم شامل «مال» میشود و هم شامل «نفس» میگردد. به این ترتیب، از آنجایی که اُتانازی و یا انتحار نوعی ضرر هستند، لذا اسلام نیز انجام آنها را هرگز مجاز نمیشمارد. مضافاً اینکه بر اساس قاعدة فقهی «کُلّما اَضَرّ بِالبَدن فَهُو حَرام»، هر چیزی که به بدن ضرر برساند حرام است. اُتانازی هم کاملترین نوع ضرر رساندن به بدن بوده و از این نظر، قطعاً حرام میباشد.33 مطالعة تطبیقی «اُتانازی» یا قتلهای موسوم به «مرگ آرام» که به تقاضای بیمار و برای رهانیدن او از درد و رنج جانکاه ارتکاب مییابند، در اغلب نظامهای کیفری دنیا قتل عمد به شمار میروند.34 در واقع، در گذشته نیز قتل از روی ترحّم از نظر قانونی پذیرفته نشده بود و فقط گاهی دیده میشد که برخی از کشورها در این موارد «کیفیّات مخفّفه» را اِعمال میکردند، لکن صِرف قتل از روی ترحّم و عدم مجازات آن با وجود رضایت مجنیٌعلیه، پذیرفته نشده بود.35 به هرحال در برخی از نظامهای کیفری، مقرّرات صریحی در مورد قتل از روی ترحّم وجود دارد. به طور مثال قانون جزای ایتالیا، قتل با رضایت و موافقت مجنیٌعلیه را در مادّة 579 جرم دانسته و کیفر این جرم در برخی از موارد (همچون مواردی که مجنیٌعلیه صغیر زیر 18 سال بوده یا شخصی دچار اختلال روانی باشد) تشدید میشود.36 همچنین به موجب بخش 2 «قانون خودکشی» انگلستان مصوّب 1961 (Suicide Act 1961): «شخصی که (با حضور یا بدون حضور در صحنة جرم) در خودکشی دیگری یا شروع به خودکشی او شرکت یا معاونت میکند، مسئول خواهد بود.» بنابراین ارائة سَم برای تسریع در مرگ توأم با درد و رنج، به همان اندازة ترغیب یک خویشاوند پیر به اینکه «همه چیز را به پایان برساند» به امیدِ ارث بردن از او، جرم محسوب میشود. البته بر اساس این قانون، کمک به خودکشی دیگری تنها در صورتی میتواند موضوع اتّهام قرار گیرد که قربانی، مرتکب قتل خود شود. بنابراین اگر در مورد این اتّهام اثبات شود که متّهم، قربانی را کُشته است، وی به موجب بخش 2 مقصّر نخواهد بود، بلکه قاتل محسوب خواهد شد.37 امّا به نظر میرسد اخیراً تحوّلاتی در زمینة عدم مجازات قتلهای ناشی از ترحّم در برخی کشورها ایجاد شده است و حتّی برخی از آنها به حذف مجازات این گونه قتلها در قوانین جزایی خود پرداختهاند. کنگرة ایالات متّحدة آمریکا قانونی به نام قانون «حقّ بیمار در تعیین سرنوشت خود» تصویب کرد که بر اساس آن، بیمار به بیمارستان اجازه میدهد که در صورت به وجود آمدن وضعیّت غیرقابل تحمّل و خطرناک، به حیات او خاتمه دهد. البته هزینههای رو به افزایش مراقبت پزشکی و نگهداری این قبیل بیماران، موجب افزایش طرفداران چنین رویکردی شده است.38 به هرحال فعّالیّتهای متعدّدی نیز در سایر نقاط جهان برای تصویب قوانین مشابه انجام شده است که بیانگر افزایش طرفداران رویکرد اعطای «حقّ مُردن به افراد» است. در ایالت «اریگان» آمریکا «قتل ترحّمی» قانوناً مجاز شمرده شده است. در منطقة شمالی استرالیا نیز چنین قانونی به تصویب رسیده است، امّا مجلس ملّی استرالیا آن را رد کرد. در هلند پزشکانی که به بیماران خود کمک میکنند تا بمیرند، هرگز تحت تعقیب قرار نمیگیرند، چرا که این نوع قتل امروزه در هلند کاملاً قانونی اعلام شده است. کنگرة آمریکا نیز کمک به خودکشی را ممنوع اعلام کرده است، امّا بسیاری از مردم بر این باورند که سرانجام دادگاه عالی آمریکا با تصویب قوانینی، به مجاز شمردن قتل ترحّمی تن در خواهد داد.39 رویکرد جرمشناسی نسبت به اُتانازی در حوزه جرمشناسی(Criminology) بررسی عللی که موجب ارتکاب قتل از روی ترحّم میشود حائز اهمّیّت است. این علل و عوامل را میتوان به دو گروه «علل درونی یا فردی» (شامل علل زیستی ـ جسمی و علل روحی ـ روانی) و «علل بیرونی یا خارجی» (شامل علل محیطی ـ اجتماعی) تقسیم کرد. البته غالب این علل دربارة مقتول (بزهدیده) قابل بررسی است. بر این اساس، در مورد علل زیستی ـ جسمی میتوان به مواردی همچون بیماریهای شدید جسمی، بیماریهای لاعلاج و درمان ناپذیر، بیماریهایی که درمان آنها مستلزم هزینة هنگفت بوده و بیمار و خانواده او قادر به پرداخت آن نباشند، معلولیّتهای مختلف جسمی، بیهوشی طولانی(کُما) و… اشاره کرد. علل روحی ـ روانی نیز مواردی همچون افسردگی خفیف، ناامیدی و یأس، احساس سرخوردگی، تلقینپذیری و به طور کل، طیف وسیعی از بیماریهای موسوم به «نِوروز» (رواننژادی) را در بر میگیرد. گاهی نیز ابتلاء مقتول به «پسیکوز» (روانپریشی) همچون «مانیا ـ دپرسیو» (شور ـ افسردگی) یا «افسردگی شدید و سنگین» عامل اُتانازی (قتل از روی ترحّم) است. در مورد علل محیطی ـ اجتماعی نیز میتوان عوامل متعدّدی را مورد اشاره قرار داد. علل اقتصادی مثل فقر، بحران مالی و بیکاری؛ علل خانوادگی همچون کشمکشهای خانوادگی، طلاق، جدایی زوجین از یکدیگر یا از فرزندان و خیانتهای زناشویی؛ علل فرهنگی مانند تبلیغات مثبت و جهتدار اُتانازی در جراید، کتب و رسانههای تصویری؛ علل اجتماعی همچون قرارگرفتن در محیطهای ناخوشایند به صورت تحمیلی و تأثیر گروه دوستان؛ و علل طبیعی مثل تأثیر گرما و سرما یا فصول یا منطقة جغرافیایی. البته هیچکدام از این عوامل به تنهایی موجب بروز قتل از روی ترحّم نمیشود، بلکه علل متعدّدی دست به دست هم داده و فرد را وادار به چنین عملی میکنند. بنابراین در علّتشناسی این نوع قتل، با مجموعهای از علل مُعدّه روبرو خواهیم بود و نه با یک علّت تامّه. از دیدگاه «انگیزهشناسی جنایی» برای قاتل این نوع از قتل، دواعی متعدّدی میتواند وجود داشته باشد. انگیزههایی همچون ترحّم، شفقت، نوعدوستی، انساندوستی، خیرخواهی، موافقت و رضایت مقتول، تقاضا و درخواست مجنیٌعلیه، اصرار و پافشاری مقتول و… از این موارد هستند. از دیدگاه «قربانیشناسی جنایی» (crininal Victimology)یا همان «بزهدیدهشناسی علمی» افرادی که بر اثر بیماریهای علاجناپذیر یا مشکلات دیگر، از انسانها تقاضا میکنند که آنها را از بین ببرند، بزهدیدگانی محسوب میشوند که تقصیر آنها هماندازه با بزهکاران است. «بِنیامین مندلسون» ـ جرمشناس مشهور آمریکایی که عدّهای از محقّقان او را مؤسّس «بزهدیدهشناسی علمی» یا «بزهدیدهشناسی عمل مجرمانه» میدانند40 ـ به دقّت مفهوم فوق را در طبقهبندی خود از بزهدیدگان مورد بررسی قرار داده است. مندلسون با مبنا قراردادن مکانیسمهای کُنش متقابل در رابطه با بزهدیده و بزهکار، گونههای ممکن این رابطه را در اَشکال زیر بیان داشته است:41 1ـ بزهدیدگان کاملاً بیگناه: افرادی که در شکلگیری بزه، مشارکتی ندارند مانند کودکان بزهدیده. 2ـ بزهدیدگانی که به نوعی در شکلگیری بزه مشارکت میورزند که به سه دسته تقسیم میشوند: الف ـ بزهدیدگان نادان و کماطّلاع مانند زنی که دست به سقط جنین میزند و جان خود را از دست میدهد؛ ب ـ بزهدیدگانی که تقصیر آنان همسنگ با بزهکار است مانند «خودکشیهای مُضاعف»42 یا کسی که در اثر بیماری علاجناپذیر یا مشکلات دیگر تقاضا میکند که او را از بین ببرند (اُتانازی)؛ ج ـ بزهدیدگانی که بیش از بزهکار مقصّر هستند مانند فردی بیاحتیاط که سبب بروز حادثه میشود یا با رفتاری تحریککننده، دیگران را به ارتکاب جرم علیه خود وا میدارد. 3ـ بزهدیدگان بزهکار: که در پی کُنشی بزهکارانه نسبت به دیگران، خودشان قربانی میشوند. نتیجهگیری اُتانازی یا قتل از روی ترحّم نوعی قتل و آدمکُشی است که با رضایت و موافقت یا درخواست و تقاضای مقتول توسّط قاتلی که دارای انگیزة رحم یا شفقت یا انساندوستی است، انجام میگیرد. بنابراین این نوع قتل تا حدودی به قتل نفس و تا اندازهای نیز به خودکشی شبیه است، هرچند که بین عناصر تشکیلدهندة آنها تفاوتهایی وجود دارد. قتل از روی ترحّم همواره در دنیا دارای طرفداران و موافقانی است که آن را یک روش معقول میشمرند؛ امّا در مقابل، گروهی از مردم نیز به شدّت مخالف این نوع قتل هستند. به هرحال این نوع از قتل در اکثر نظامهای حقوقی دنیا، قتل عمد محسوب میشود و رضایت مجنیٌعلیه (مقتول) عاملی برای موجّه کردن آن نیست، لکن انگیزة خیرخواهانه و انسانی قاتل، ممکن است او را از جهات مخفّفه بهرهمند سازد. البته برخی از کشورها نیز قتل از روی ترحّم را به رسمیّت شناخته و آن را مورد «جرمزُادیی» قرار دادهاند. امّا اُتانازی در فقه جزایی اسلام حرام بوده و در حقوق کیفری ایران نیز تحت هر شراطی جرم است، لکن رضایت مجنیٌعلیه موجب میگردد که مجازات قاتل از قصاص نفس یا پرداخت دیه به حبس تعزیری از سه تا ده سال تبدیل شود. به عبارت دیگر، رضایت مقتول در اُتانازی، جنبة خصوصی جرم را ساقط میکند امّا بر جنبة عمومی جرم بیتأثیر است. انگیزة انساندوستانة قاتل هم در عدم تحقّق جرم قتل از روی ترحّم مؤثّر نیست، لکن ممکن است «وجود انگیزة شرافتمندانه در ارتکاب جرم» موجب شود که دادگاه کیفری مجازات حبس تعزیری مرتکب را تخفیف و تقلیل دهد. ——————- پی نویس: 24ـ طباطبایی، محمّدحسین: المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: محمّدباقر موسوی، جلد 4، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1363، ص 506٫ 25ـ روایات مذکور در تفاسیری همچون «مَجمَع البَیان لِعُلومالقرآن» تألیف «مرحوم امین الاسلام طَبَرسی» (متوفّی 548 ه.ق) و «تفسیر نورالثّقلین» قابل مشاهده است. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از محقّقان: تفسیر نمونه، جلد 3، قم: دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و چهارم، 1375، ص 356٫ 26ـ هاشمی، اکبر و جمعی از محقّقان: تفسیر راهنما، جلد 3، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اوّل، 1373، ص 353 ـ 351. 27ـ طباطبایی، محمّدحسین: مأخذ پیشین، ص 509٫ 28ـ همان، ص 508٫ 29ـ شریفی خضارتی، امیر: مقاله «بررسی خودکشی از دیدگاه فقه جزایی و حقوق کیفری»، مجلة حقوقی پیام آموزش، سال هشتم، شمارة 45، مرداد و شهریور 1389، ص 117 ـ 135٫ 30ـ همان منبع، همان صفحات. 31ـ حاج شیخ عبّاس قمی(محدّث قمی): سفیـنة البحار، جلد 2، ص 407٫ 32ـ نجفی اصفهانی، محمّدحسن: جواهر الکلام فی شرح شرایعالاسلام، جلد 1، ص 51٫ 33ـ شریفی خضارتی، امیر: مقاله «خودکشی در حقوق جزای اسلام»، مجلة حقوقی دادگستر، سال ششم، شمارة 36، آذر و دی 1388، ص 36 ـ 41٫ 34ـ اردبیلی، محمّدعلی: مأخذ پیشین، ص 189٫ 35ـ نوربها، رضا: مأخذ پیشین، ص 367٫ 36ـ اِلتلاویلا، انریکو: روانشناسی قضایی، مترجم: مهدی کینیا، تهران: انتشارات مجد، چاپ دوّم، 1384، ص 228٫ 37ـ بِراندون، اِستیو: مروری بر حقوق جزای انگلستان، ترجمه و توضیح: حسین میرمحمّدصادقی، تهران: نشر حقوقدان، چاپ اوّل، 1375، ص 85ـ84٫ 38ـ صدیق سروستانی، رحمتالله: مأخذ پیشین، ص167٫ 39ـ همان، ص 168ـ167٫ 40ـ برای مطالعة بیشتر ر. ک. شریفی خضارتی، امیر: تأمّلاتی در مسائل کیفری، جلد 2، تهران: انتشارات اندیشه عصر، چاپ دوم، 1391، ص 57ـ62 ؛ همچنین ر. ک. کسل، الین ـ برشتین، داگلاس: رفتار جنایی، مترجم: مرکز تحقیقات و پژوهشهای ناجا، تهران: مرکز تحقیقات و پژوهشهای ناجا، چاپ اوّل، 1383، ص 342٫ 41ـ برای مطالعة بیشتر ر. ک. شریفی خضارتی، امیر: قربانیشناسی جنایی، تهران: انتشارات اندیشه عصر، چاپ اوّل، 1392، ص 57ـ78 ؛ همچنین ر. ک. سلیمی، علی ـ داوری، محمّد: جامعهشناسی کجروی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ سوم، 1386، ص 247٫ 42ـ برای مطالعة بیشتر ر. ک. شریفی خضارتی، امیر: مقاله «بررسی خودکشی از دیدگاه جرمشناسی تطبیقی»، مجلة حقوقی دادگستر، سال هفتم، شمارة 41، آذر و دی 1389، ص 56ـ64٫ همچنین ر. ک. شریفی خضارتی، امیر: مقاله «بررسی خودکشی از دیدگاه جرمشناسی»، نشریّه مأوی (نشریّه داخلی قوّه قضاییه)، 11ر5ر1388 ـ 18ر5ر1388 ـ 25ر8ر1388، شمارههای 841 ـ 843 ـ 845٫ |
URL : https://www.vekalatonline.ir/articles/139488/اتانازی-در-حقوق-جزای-اسلام-و-ایران/ |