بررسی عوامل موثر بر طلاق در بین مطلقین استان لرستان |
فصـل اول مقدمه : خانواده واحدی اجتماعی با ابعاد گوناگون است که بدلیل اهمیت و جایگاهش از دیروباز مورد توجه اندیشمدان اجتماعی بوده است متأسفانه چیزی در حدود 50% درصد از ازدواجها با شکست روبه رومی شوند و بسیاری از آنها حتی یک سال هم دوام نمی آورد فهمیدن علت شکست این ازدواج هامی تواند به شما در بهبود زندگی زناشویی خودتان کمک کند. برخی ازعوامل دخیل درشکست ازدواج شامل :ضعف در برقراری ارتباط، مشکلات مالی، و شرایط محیطی است. همیشه این مسائل در ازدواج های سالم و با دوام هم وجود دارند ،اما اگر به طریق مناسب با آنها برخورد نشود ، منجر به شکست آن ازدواج خواهد شد.برقراری ارتباط و گفتگو یکی از اصلی ترین عوامل موفقیت در ازدواج است. بدون برخورد و مکالمه درست، اختلاف و جرو بحث ها به مشکلات بسیار بزرگی تبدیل می شوند .اگر زن و مرد مهارتهای ارتباطی لازم برای حل و فصل اختلافشان را نداشته باشند، حتی کوچکترین مشکل شان غیر قابل حل خواهد بود. گفتگو باعث رشد و پیشرفت رابطه ها می شود، و به طرفین فرصت می دهد تا رویاها، نگرانی ها، امید ها و آرزوهایشان را بایکدیگر سهیم شوند . ممکن است عشق یارای مقابله با همه مشکلات را داشته باشد. اما گاهی اوقات وقتی دو طرف با مشکلات جدی مالی روبه رومی شوند ،حتی عشقشان هم نمی تواند به کمکشان بیاید،البته ممکن است خود مشکلات مالی باعث شکست یک ازدواج نشود، اما بحران و فشارهای ناشی از آن در این زمینه بسیار موثر است ،برخورد و کنار آمدن با مشکلات مادی کار بسیار دشواری است که فشار بسیار زیادی بر هر دو طرف رابطه وارد می آورد، تا آنجاکه این فشار،خود به تنهایی برای ویران کردن پایه های یک ازدواج سالم کافی است. محیط و شرایط پیرامون ازدواج نیز گاهی ممکن است، باعث شکست ازدواج شود. که این مسأله در استان لرستان نمود بسیارروشن تری دارد،وقتی تصمیم ازدواج بر مبنای چیزی جز عشق واقعی باشد، منجر به شکست خواهد انجامید. یکی از نمونه های این نوع ازواج،ازدواجهایی است که طرفین بخاطر فشاری که از طرف خانواده یا دوستان و اطرافیان متحمل می شوند، تن به آن می دهند،از جمله دیگرمسائل محیطی که منجر به طلاق می شود، ازدواج کردن در سنین پائینی است که این نیزبنظرمی رسددر این استان نمود بیشتری داشته باشد، البته سن ازدواج به خود فرد و آمادگی های او بستگی دارد، اما اکثریت اعتقاد دارندکه ازدواج در نوجوانی یا ابتدای بیست سالگی صحیح نیست. ازدواج کردن قبل از اینکه به فرد فرصت لذت بردن از زندگی را بدهد، می تواند باعث بی میلی در ازدواج شده و به شکست آن منجرشود. معضلات اجتماعی ، مانند افزایش نرخ طلاق در سالهای اخیر در این استان و گسترش اضطراب در میان جوانان ،این روزها مورد بحث رسانه های همگانی و موضع بسیاری از همایش هاو سمینارها در سراسر کشور قرار گرفته است. بی تردیدافزایش دامنه آفت های جامعه که بایددست اندکاران کشور را به تأمل و چاره اندیشی اساسی وا دارد،معلولی بیش نیست. برای مقابله با این پدیده های نابهنجار باید ابتدا علل و عوامل موثر بر این معضل را بررسی و شناسایی کنیم. در غیر اینصورت هر راه حلی اگرچه با صرف هزینه های زیاد، بی تأثیرخواهد ماند. به این ترتیب درخواست طلاق هنگامی صادر می شود، که هرگونه امید و تلاش برای دست یابی به کانون گرم خانواده و زندگی مشترک بی پاسخ می ماند، وآنگاه تنها راه رهایی به جدایی ختم می شود که ما در این مقاله مختصر امید داریم عوامل موثر بر آن را شناسایی کنیم شاید در بکارگیری نتایج آن در عمل از روند رو به رشد این معضل اجتماعی اندکی کاهش مشاهده گردد. الف : تعریف و بیان مسأله : یکی از مسائل روانی، اجتماعی که از پیش جامعه ما و بخصوص استان لرستان با آن مواجه بوده است ،طلاق و مسائل ناشی ازآن می باشد. طلاق حقی نیست که به مرد عطا شده باشد، و از زن بازداشته شده باشد، بلکه طلاق آخرین راه چاره ای است که برای پایان دادن به زندگی های بدون عاطفه و مشقت بار در نظر گرفته شده است، به همین لحاظ مسئولیت فردی که اختیار بیشتری در این موضوع دارد نمود بیشتر دارد ، لذا باید توجه داشت افرادی که از روی هوی و هوس به این امر اقدام می کنند ، و بابروز کمترین اختلاف،چاره ای غیر طلاق در جلوی راهشان نمی یابند، روزی باید در مقابل خداوند تعالی پاسخگوباشند، که در این تحقیق علل و انگیزه های طلاق و راههای پیشگیری از آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم. البته ذکر این نکته شاید در جاهای دیگرتحقیق پررنگ تر باشد، امابه ناچار باید گفت که استان لرستان با قدمت تاریخی و فرهنگی خود ،در روند زندگی دگرگونیها و تغییرات عمده ای پیدا نموده است و یکی از این تغییرات، طرزتفکرو نگرش خاص به مسأله ازدواج و طلاق است که با اینکه در مقدمه همین فصل اشاره شد که تصمیم گیریهای والدین در ازدواج و عدم دخالت زوجین در زندگی مشترکشان، در نهایت باعث ایجاد اختلاف و در سرانجام طلاق می گردید، اما در عمل می بینیم که سیر تکاملی این مسأله در واقع بصورت منفی بوده است، یعنی در گذشته با وجودچنین مسأله ای طلاق کمتری صورت گرفته است ، و با اینکه در حال حاضردخالت والدین کمتر شده است، امادر استان لرستان هر روز شاهد افزایش آمار طلاق هستیم و خواهیم بود. ب:اهداف پژوهش : در این تحقیق در بیان اهداف پژوهش بنظر می رسد دو هدف مد نظر باشد . الف: هدف جزئی : که در بیان اهداف جزئی تحقیق ما در حقیقت به دنبال تعیین نقش عوامل مختلف که بر طلاق تأثیر دارند هستیم. به عنوان مثال تعیین نقش خانواده یا اقتصاد بر طلاق که در استان لرستان این متغیرها می توانند به صورت کم یا زیاد بر روی پدیده طلاق تأثیر گذار باشند. ب:هدف کلی: در بیان اهداف کلی از انجام این طرح باید گفت که همانگونه که در طرح مسأله اشاره شد، ما به دنبال اثبات یا عدم اثبات یک سری از متغییرها برروی پدیده طلاق هستیم، که به محض اثبات آنها ،وتأثیرمستقیم آنها برروی پدیده طلاق، انشاء اله در جمع بندی و ارائه راهکارهای مناسب و درست بتوانیم از طریق مسئولین ذیربط و کسانی که بطورمستقیم یا غیر مستقیم با این مسأله در ارتباط هستند ، اقدامات مثبتی را در جهت بر طرف نمودن و یا پائین آوردن راندمان این معضل اجتماعی کمک کنیم. ج:اهمیت و ضرورت تحقیق : در بیان همیت و ضرورت بحث طلاق، علاوه بر جنبه های مذهبی آن که مورد تأئید فراوان قرار گرفته و طلاق را فی نفسه امری منفور و ناپسند و دارای کراهت بسیار شدید معرفی می کند، می توان به افزایش این معضل بخصوص در سالهای اخیر در جامعه ما بطور عام و استان لرستان بطور خاص پرداخت. طبق آمار سازمان ثبت احوال کشوردر سال گذشته در هر یک ساعت یک مورد طلاق ثبت گردیده است و بیشترین جمعیت طلاق در بین زنان 20 تا 24 ساله بوده است و هم چنین آمار تکان دهنده تراینکه 50%درصد طلاقهادر چهار سال اول زندگی اتفاق افتاده است . فلذا با اینکه استان لرستان درآمار سال 85 درخصوص آمار طلاق در دهک دوم یعنی جز استانهای 5 تا 15 بوده است، اما به عنوان مثال شهرستان قم که یک شهر مذهبی است مرتبه دوم را به لحاظ بالاترین میزان افزایش طلاق را داشته است . به گفته رئیس سازمان ثبت احوال کشور در 8 ماهه سال 87 ، 68 هزار و 749 نفر مورد طلاق داشته ایم که این آمار نسبت به سال قبل 4/4 درصد رشد داشته است . استان لرستان نیز بخاطر وجود قومیت های متفاوت و نگرشهای متفاوت نسبت به موضوع ازدواج و طلاق بنظر میرسد ، این موضوع از اهمیت زیادی بر خوردار باشد . چراکه در مواردی نیز گزارش گردیده که از تبعات این معضل درگیریهای قومی و قبیله ای و گاهاً قتل های در این زمینه بوده است . د: فرضیات تحقیق : بسیاری از اندیشمندان و نظریه پردازان ، بخصوص کسانی که در زمینه روش تحقیق سر آمد بوده اند ، از فرضیه به عنوان قلب تحقیق عنوان کرده اند . درروش تحقیق در علوم اجتماعی (عبد الحسین نیک گهر، ریمون کی وی، فرهنگ معاصر تهران 1373 ) مشاهده یا تجربه ای نیست که بر فرضیه مبتنی نباشد. هرگاه این فرضیه آشکارا ساخته شده باشد ، کار تحقیق را به بن بست می کشاند. درواقع ساختن فرضیات همان پرسش های آغاز ین است که در مورد مساله بنظر میرسد ما در این تحقیق به دنبال جواب دادن به فرضیات ذیل هستیم . 1- بنظر می رسد بین بیکاری و طلاق رابطه وجود داشته باشد 2-.......................... اعتیاد به مواد مخدرو طلاق رابطه وجود داشته باشد 3- ......................... اجبار به ازدواج توسط والدین و طلاق ........................ 4- .......................... دخالت اطرافیان ............................................... 5 .............................. توقعات بی جا ازهمسر ...................................... 6- بنظر می رسد بین طبقات اجتماعی افراد و طلاق رابطه وجود داشته باشد 7-................................ ازدواج های خیابانی و تلفنی ................................ 8-.....................................سن زوجین وطلاق ...................................... 9-.....................................بیکاری همسر و طلاق رابطه وجود داشته باشد. هـ : تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها : در این تحقیق طلاق به عنوان یک متغیر درنظر گرفته شده است و متغیرهای دیگر هم چون ، بیکاری ، اعتیاد ...........به عنوان متغییر وابسته بکار گرفته شده است . که ماهر یک از این متغیرها در ذیل تعریف می کنیم.در فصل دوم تحقیق ما در خصوص تعریف طلاق و انواع آن سخن به میان خواهیم آورد. - بیکاری: به فردی اطلاق می شود که منبع درآمد ثابتی ندارد و برای امرار معاش خانواده نیز تلاش نمی کند. اعتیاد به موادمخدر : به فردی اطلاق می شود که به یکی از انواع مواد مخدر وابستگی داشته و مراتب امر نیز از طریق مقتضی اثبات شده باشد. تنفر وعدم علاقه : یعنی زوجین در ادامه زندگی هیچ گونه علاقه ای به هم نداشته و تلاشی نیز برای این علاقه از خودشان نمی دهند دخالت اطرافیان : که در این تحقیق بیشتر برروی دخالت والدین و نزدیکان زوجین تأکید شده است . که در امورات زندگی زوجین دخالت دارند، و مانع از تصمیم گیری خود زوجین در این امورات می شوند. توقعات بی جا : منظور داشتن یک سری انتظارات و کارهایی است که هر یک از زوجین از یکدیگر دارند ،بدون اینکه توان یکدیگر در خصوص انجام یا عدم انجام آن را سنجش کنند . و در واقع انتظارات نابجا و غلطی است که زوجین از هم دارند . طبقات اجتماعی : که در واقع ما در این تحقیق جامعه آمار را به سه سطح بالا، پایین، متوسط تقسیم نموده ایم، هم از لحاظ تحصیلات و هم امکانات مادی و دیگر عوامل طبقه بندی شده اند. یعنی طبقه بالا به کسی گفته می شود که در یک خانواده با تحصیلات عالی بزرگ شده و دارای امکانات مادی از جمله ساختمان، ماشین شخصی ودرآمد خوبی نیز می باشد . ازدواج های خیابانی و تلفنی :منظور ازدواج های است که از طریق دیدن زوج یا زوجه در خیابان ویا به صورت تلفنی بوده بدون اینکه از خصوصیات اساسی یکدیگر آگاه بوده وبعد از چند جلسه تن به ازدواج می دهند سن : در این تحقیق منظور سن ازدواج برای هر یک از زوجین است . یعنی سنی که فرد شروع به زندگی زناشویی می نماید . جامعه آماری : دراین تحقیق جامعه آماری ما ، زوجین هستند ،که با مراجعه به دادگاه درخواست طلاق نموده اند، و در واقع می خواهند ازهم جدا بشوند.البته رسیدن به این مرحله درواقع به عنوان آخرین پله زندگی زوجین بشمار میرود و بزرگان وریش سفیدان ازعدم انجام آن نا امید گردیده اند، وتنهاراه نجات رادرطلاق دیده اند .به همین لحاظ باتوجه به اینکه تنهاجایی که بتوان زوجین را پیدا نمود، و به راحتی ازآنها درمورد علل وعوامل موثر برطلاق صحبت کرد مجتمع های قضائی (دادگاه ویژه خانواده )می باشد ، که کل این دادگاهها رابه عنوان جامعه آماری درنظر گرفته ایم . از این روجامعه آماری ، مطلقین استان لرستان درطی سال 87 میباشد. حجم نمونه : حجم نمونه یا تعدادافرادی که ماباید با آنهامصاحبه کنیم (مصاحبه همراه با مشارکت ازطریق پرسشنامه ) بستگی به آن داردکه مابا چه دقت واطمینانی میخواهیم نتایج تحقیق ازنمونه را به کل جامعه آماری تعمیم دهیم .هرچه این دقت واطمینان تعمیم بیشترباشد ، نیاز به حجم نمونه بیشتری خواهدبود وبرعکس . حجم نمونه ما در این تحقیق درواقع طلاق گرفته ها یادرحین طلاق گرفتن های استان لرستان است ،که درواقع زوجین ( زن وشوهر )درحال طلاق گرفتن می باشند . که ما ازطریق آنها ودرواقع ازطریق ابزار سنجش (پرسشنامه )میخواهیم بیشترین عوامل موثر برطلاق را در بین مطلقین استان لرستان بدست آمده ایم .که این استان دارای 8 شهرستان بوده که درآنها دادگاه ویژه خانواده وجوددارد، وازطریق پرسشگران متعدد به این شهرستانها اعزام واز هرشهرستان نیز به صورت نمونه گیری تصادفی تعدادی رابه عنوان حجم نمونه انتخاب کرده ایم روش تحقیق: درعلوم انسانی واجتماعی ، موضوعات قابل تحقیق به اندازه ای زیاد هستند ، که جایی هیچگونه نگرانی درهیچ زمانی نخواهد بود .مسائل ومشکلات عدیده زندگی جمعی انسانها ، ازهردوره وزمانی می تواند موردتحقیق قرارگیرد . علوم انسانی حتی بیشتر ازعلوم مثبته مانند فیزیک و شیمی .......دارای موضوعات مختلف برای تحقیق است بطورمثال مطالعه وتحقیق درخصوص طلاق پایانی ندارد،بابزرگ شدن شهرها وفرهنگ شهرنشینی ، مشکلات جدیدی پیش می آید ، که بایدحل شود وباید همیشه این اشکالات را درطول زمان موردمطالعه قراردارد .چه بسا مسائلی امروزبه عنوان مسائل اصلی ودارای اولویت اول درزمینه طلاق مطرح شوند و درآینده این مسائل درمرتبه پائینتری قراربگیرند .وراه حل های جدیدی برای رفع آنها پیشنهاد شوند .و درهردوره زمانی راههای جدیدی برای رفع آنهاپیشنهاد میشود ، که دردورهای قبل این مسائل وجود نداشته اند .اجتماع امروز، بامسائل بیشماری روبه روست که دریک قرن پیش هیچکدام ازآنها بصورتی که امروز مطرح می باشد ، وجود نداشته اند .امروزه مسأله عصیان جوانان ، طلاق و غیره ...گریبانگیر جوامع مختلف بشری است .دراین تحقیق باتوجه به تهیه پرسشنامه ، روش تحقیق، روش مشاهده همراه بامشارکت می باشد، وبا انتخاب پرسشگران ومراجعه به دادگاههای ویژه خانواده و پرسش های خواسته شده ازآنها به صورت تخصصی سوال کرده و ضمن نوشتن جواب مهمترین علل وعوامل جدایی آنها از همدیگر را خواهیم پرسید . فصـل دوم مقدمه : یکی از دغدغه های اصلی اغلب خانواده ها وجوان های آنها مسئله ازدواج و پیامدهای آن است. متأسفانه بحث محبت ورزیدن و مساله ای بنام دوستی با جنس مخالف در کشور تاجایی پیش رفته که اگر این موضوع به ازدواج هم ختم شود، طبق آمار به دست آمده، اکثر این ازدواج ها به دلیل عدم آشایی صحیح و درست دختر و پسرمنجر به جدایی شده است، این در حالی است که به گفته رئیس سازمان ثبت احوال کل کشوردر 8 ماهه اول سال جاری68749 هزار نفر مورد طلاق در کشور به ثبت رسیده، که نسبت به سال گذشته حدود 6/3 در صد رشد داشته است . ( روزنامه ابتکار آذر ماه 87) . در این راستا و با نگاهی به آمار اعلام شده متوجه می شویم، که این افزایش نگران کننده است و نشانگراقدام هر چه سریعتر مسئو لین مر بوط در این زمینه می باشد . بسیار ی از کارشناسان ،معتقدند که یک سری از عوامل دست به دست هم می دهند تا زندگی زناشویی به بن بست کشانده شود .مسئو لیت و مشغله های زیاد باعث می شود که زن و شوهر فرصت کمی برای همدیگر داشته باشند . و بنابراین فاصله بین آنها روز به روز بیشتر می شود و زمانی میرسد که برای هم مثل دو غریبه هستند : پس سعی کنید در او ایل ازدواج برای خود کار و دردسر نتراشید ووقت بیشتری را باهم بگذرانید، تا همدیگر را بهتر بشناسید . خودپسندی و خود خواهی ، ازدواج را به ورطه نابود می کشاند ، از طرفی اگر زن وشوهر بطور کامل از والدنیشان جدا نشوند ، احتمالاً بروز مشکل در زندگی زنا شویی آنها وجود خواهد داشت . بعضی از والدین دوست ندارند بعداز ازدواج فرزند شان از آنها دور شوند ، و ترجیح می دهند درکنار خانواده باشند ، آنها به این مساله توجه ندارد که این مساله ممکن است خود باعث ایجاد مشکل و معضل بین زوجین بشود، که درنهایت موجب جدایی آنها شود .بسیاری از زوجین انتظار دارند ، که پس ازدواج وارد یک سرزمین پراز شادی وخوشبختی شوند ، آنها همیشه رویای قصرپریان رادر سرمی پرورانند ،سخن ما باکسانی است که فضای خانه را با جر وبحث های خود مسموم می کنند وباعث رنجش ونگرانی طرف مقابل میشود .اعتیادنیز نه تنها باعث ازهم پاشیده شدن زندگی مشترک میشود، بلکه فرد رانیز ازبین میرود.به هرحال ان شاء اله ما دراین فصل سعی خواهیم کرد نگاه موشکافانه تری رابه مساله طلاق داشته باشیم و از زوایای گوناگون ،روانشناسی ،جامعه شناسی وغیره مساله رامورد بررسی قرارداده ودریک نگاه دیگر به علل وانگیزه ای طلاق در بین زوجین ،بخصوص زوجین این استان به طوراخص بپردازیم. فمنیسم در ایران : با تهاجم جدید فرهنگی غرب در ایران ، در آستانه انقلاب مشروطه ، وضعیت زنان نیز همپای سایر اقشار اجتماعی تغییر کرد، از اینرو مشروطیت را باید نقطه عطفی در تاریخ فرهنگی ایران دانست ، زیرا آثار شگرفی در تغییر نگرش ها در میان زنان بر جای می گذاشت ، و جامعه ایرانی را نادانسته و ناخواسته بر مدار فرهنگ غرب کشاند . گروهی از غرب گرایان داخلی که تحولات فرهنگی مغرب زمین را با خوش بینی تحلیل می کردند ، تنها راه سعادت را الگو برداری از جهان به اصطلاح متجدد و رهایی از مظاهر سنتی می دانستند . از اینرو در اواخر سلطنت قاجار جنبش هایی پدید آمد که توسط زنان ایرانی هدایت می شد ، که از همسران یا فرزندان تحصیل کرده دنیای غرب بودند . حتی برخی از زنان روشنفکر در روزنامه های ایرانی که پیش از مشروطه در خارج از کشور به چاپ میرسد ، مقالاتی در ترویج دنیای غرب می نوشتند. 1 1- فمنیسیم، از منشورات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه نوشته این گروه خود شاهدی است بر تاثیر پذیری آنان از فرهنگ و تحولات غرب است . در دوران سلسله پهلوی فصل جدیدی در تاریخ زنان ایران گشوده شد، و غرب زدگی نیمه پنهان چهره خود را آشکار ساخت ، کشف حجاب در سال 1317 که به بهانه آزاد کردن نیمی از نیروهای انسانی جامعه انجام شد ، نقطه عطفی است که تاثیر بسزایی در شکل گیری برداشت های منفی در ذهنیت جامعه مسلمان ایرانی داشت . - جایگاه و حقوق زن از دیدگاه امام خمینی (ره): امام خمینی (ره) در مناسبت های مختلف در بیاناتشان جایگاه و منزلت حقیقی زنان را از دیدگاه اسلام بیان داشته اند، در دیدگاه امام (ره) زن دارای مرتبه و منزلتی است که هیچ مکتب و مرام فمنیستی (که زن را تا سطح یک ملعبه و یا ابزار کار نزول داده است) یارای دسترسی به آنرا ندارد ایشان با اشاره به روز زن به بیان منزلت حضرت فاطمه (ع) درباره جایگاه زن می فرماید . فردا روز زن است روز زنی است که عالم به او افتخار دارد روز زنی است که دخترش در مقابل حکومت های جبار ایستاد و آن حرف ها را زد که همه می دانید1 یک زن به دنیا آمد که نمونه انسان است ، یک زن به دنیا آمد که تمام هویت انسانی در او جلوه گر است ، مبارک باد بر ملت عظیم الشان ایران بویژه زنان بزرگوار، روز مبارک زن ، روز شرافتمند عنصر تابناکی است که زیر بنای فضیلت های انسانی و ارزشهای والای خلیفه الله در جهان است ، در مکتب امام خمینی (ره) زن بسیار تکریم شده و در اوج والایی قرار دارد و می فرماید : اسلام می خواهد که زن و مرد رشد داشته باشند اسلام زن را نجات داده است از آن چیزهایی که در جاهلیت بود . آنقدری که اسلام به زن خدمت کرده است ، خدا می داند که به مرد خدمت نکرده است شما می دانید که در جاهلیت (دوران جاهلیت) زن چه بوده است و چه جایگاهی داشته است در زمانی که پیغمبر اسلام آمد زنها را هیچ حساب می کردند، اسلام آمد و زنها را قدرت داد و به آنها قدرت بخشید .1زن انسان است، آنهم یک انسان بزرگ ، زن مربی جامعه است ، از دامان زن انسانها پدیدار می شوند . سعادت و شقاوت کشور بسته به وجود زن است زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می کند مبداء همه سعادت ها از داخل زن بلند می شود، و زن مبداء همه سعادتها باید باشد . اسلام زن را در همه شئونات زندگی ، مثل مرد دخالت داده است همانطوری که مرد باید از فساد اجتناب کند زن هم باید از فساد اجتناب کند زنها نباید ملعبه دست جوان های هرزه بشوند ، زنها نباید مقام خودشان را منحط کنند و در انظار مردم مورد فساد قرار بگیرند . زنها باید نفوذ داشته باشند زنها اختیار دارند همانطوری که مرد ها اختیار دارند. - حقوق زن : یکی از مباحثی که بازارآن گرم است و به عنوان حربه ای برای تشویش افکار زن ها از آن استفاده میشود موضوع ازدواج و طلاق است خرده گیران بدون توجه به اختیاری بودن انتخاب زوج با متمسک قرار دادن نمونه هایی زنان را بنده مرد قلمداد می کنند و معتقدند که اختیار طلاق در دست مردان تبعیضی برای زنان است امام خمینی (ره) اشاره به این موضوع و اختیاری که اسلام برای زنان قرار داده می فرماید : ولایت فقیه برای مسلمین یک هدیه ایست که خدا تبارک و تعالی داده است منجمله همین سوال که چنانچه زنی شوهر دارد اگر گرفتاریهایی داشته باشد چه باید بکند در صورتی که حق طلاق با مرد است آنها باید رجوع کنند به جایی که ولایت فقیه است مجلسی که در آن فقیه است فقیه رسیدگی می کند و اگر چنانچه صحیح باشد شوهر را تادیب می کند و او را وادار می کند که درست عمل کند چنانچه درست عمل نکند او را طلاق می دهد 1 در نظام اسلامی زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد ،حق تحصیل، حق کار ، حق مالکیت ، حق رای دادن لیکن هم در مرد و هم در زن مواردی هست به دلیل اینکه مفسده می آفریندند حرام است اینکه در خارج از کشور منعکس کرده اند که در اسلام با زنها با خشونت رفتار می شود، امر غیر صحیحی است، و تبلیغات باطلی است که از مغرضین حاصل شده است . و الا مرد و زن هر دویشان در اسلام اختیار دارند، اگر اختلافی هست برای هر دوی آنها هست و آن مربوط به طبیعت آنان است. زنهایی که می خواهند ازدواج کنند از همان اول می توانند اختیاراتی برای خودشان قرار بدهند، که نه مخالف شرع باشد نه مخالف حیثیت خودشان، می توانند شرط کنند که اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت اگر بد زندگی کرد با زن ، اگر با زن بد خلقی کرد، وکیل باشند در طلاق؛ همانطوری که حق طلاق را برای فرد قرار داده است زنان نیز می توانند در هنگام ازدواج شرط وکالت در طلاق را داشته باشند. 1 - تعریف طلاق : طلاق در لغت به معنی جدا شدن زن از مرد ، رها شدن از قید نکاح و رهایی از زناشویی است اصطلاح طلاق در نظام های حقوقی دلالت دارد بر انحلال یک رابطه زناشوئی رسمی و قانونی در زمانی که هر دو طرف هنوز در قید حیات اند و پس از وقوع آن می توانند با دیگر ازدواج کنند.2 طلاق معمولاً پس از یک دوره اختلال یابی سازمانی disorganiziation در روابط زناشویی واقع میشود ، گرچه همواره چنین نیست و مثلاً دو همسر که دارای انتظارات بالای لذت زناشویی هستند ممکن است با رضایت کامل و بدون آنکه اختلالی در روابطشان به وجود آید برای گریز از ازدواج در صد طلاق برآیند. انحلال زناشویی یا dissoiution مفهوم وسیعی است که طلاق تنها یکی از اسباب آن است، مرگ یکی از دو همسر ، متارکه و فسخ ازدواج ،شکل های دیگر انحلال زناشویی اند. واضح است که در هر یک از نظام های حقوقی گوناگون می توان دخل و تصرفات و شیوه های قانون گذاری ویژه ای را در امر طلاق انتظار داشت ، برای مثال از نظام حقوقی اسلام موضوعی بنام عده در قانون گذاری لحاظ شده است. عده به یک مدت معینی اشاره دارد که در طی آن زن طلاق گرفته یا شوهر مرده مجاز نیست بار دیگر ازدواج کند و برای مردان دیگر نیز ازدواج با زنی که در عده به سر می برد ممنوع است. یکی از انواع طلاق در فقه اسلامی که بر پایه همین عده مقرر گردیده طلاق موسوم به طلاق رجعی است، در این نوع طلاق شوهر می تواند مادامی که درعده زن به سر نرسیده بدون ازدواج مجدد به او رجوع کند و به این ترتیب اثر طلاق را از میان بردارد . - طلاق در نظام های حقوقی گذشته و حال : از حیث تاریخی ، طلاق را به قدمت ازدواج دانسته اند ، یعنی از زمانی که بشر پیوند ازدواج را وضع کرد روشی موسوم به طلاق برای گسسیختن آن مقرر نمود ،اما این روش در فرهنگ ها و تمدن های گوناگون و در طی قرون و اعصار در قالب های مختلفی تحقق یافته است برای مثال چند هزار سال پیش در قانون حمورابی متعلق به تمدن بابل ، حق طلاق کلاً وتماماً به مرد سپرده شده بود ، و تنها در صورتیکه مرد مرتکب خطایی می شد ، زن می توانست تقاضای طلاق کند ، و لی اگر خطا از جانب زن بود و در عین حال ، تقاضای طلاق می نمود ، به سبب سوء رفتار و جرأت بر تقاضای طلاق ، به مرگ محکوم می شد . هم چنین در یونان باستان مرد حق داشت ، هر وقت بخواهد و به هر دلیلی و بدون هیچ تشریفاتی زن را طلاق دهد . در تمدن روم باستان پیش از مسیحیت مرد حق داشت ، همسرش را به همان شیوه ای که به عقد خود درآورده بود ، طلاق دهد ، اگر در معبد ازدواج کرده بودند ، در معبد او را طلاق دهد و اگر او را خریده بود ، طلاق با فروش او انجام می شد ، البته در مورد ازدواج در معبد ، ابتدا طلاق زن ممکن نبود مگر با اثبات زنای زن یا سوء قصد او به جان شوهر ، با استفاده از سم و یا برخی موارد مشابه ، ولی از سال 411 ق . م که قوانین خاصی به مورد اجرا گذاشته شد ، طلاق به طور مطلق برای مرد آزاد شد ، و از این تاریخ به بعد آمار طلاق در روم حتی در میان قیصرها به شدت افزایش یافت ، ولی پیش از ظهور مسیح (ع) شروطی برای انجام طلاق در نظر گرفته شد ؛ از جمله ، حضور هفت شاهد بالغ برای اتمام طلاق ضروری اعلام شد ، هم چین برای زن حق درخواست طلاق از مرد را قائل نبودند و آنرا نوعی سبک مغزی زن تلقی می کردند که مستحق مجازات بود . در مصر باستان نیز هیچ قیدی برای طلاق قائل نبودند ، و مرد هر زمان که می خواست ، می توانست همسرش را طلاق دهد . در میان پیروان مذهب بودا ، مرد می توانست هر زمان که بخواهد همسرش را طلاق دهد ، چه او راضی باشد یا راضی نباشد و بهانه ای کوچک مانند وراجی زن یا افروختن آتش به گونه ای که فضای خانه پر از دود شود ، کافی بود تا مرد همسرش را طلاق بدهد . در میان اعراب جاهلی ، طلاق کاملاً شایع بود ، و مرد حق داشت ، هرگاه که مایل باشد ، و با هر صیغه ای که مفید طلاق باشد ، همسرش را طلاق دهد ، و محدودیتی برای دفعات طلاق نیز وجود نداشت . لذا مردی که می خواست همسرش را کیفر دهد ، می توانست او را طلاق دهد ، و پیش از پایان عده به او رجوع کند ، و دوباره او را طلاق دهد و باز رجوع کند و این کار را بدون محدودیت ادامه دهد . در آئین یهود ، به مجرد اینکه مرد همسرش را نپسندد ، حق دارد او را طلاق دهد ، و پیوند زناشویی به مجرب نیت مرد ، قابل گسست است، و نیازی به اثبات و ابراز ندارد . همانگونه که تشریفات و شرایط خاصی نیز ندارد ، ولی به مردم توصیه می شود تنها به دلایل موجهی مانند کاستیهای جسمانی یا اخلاقی همسر خویش را طلاق بدهند . مسیحیت کاتولیک نیز برای هیچ کدام از زن و مرد حق طلاق قائل نیست و پیوند زناشویی را تنها زمانی قابل گسست می داند ، که زن مرتکب زنا شده باشد . (ر.ک عبدالحمید محمد ؛ 1990 ، 207-213) .1 در دوران معاصر نیز نظام های حقوقی رایج از الگوهای متعددی در مسئله طلاق پیروی می کنند . در کشورهایی مانند ایتالیا و اسپانیا ، تحت تأثیر عقاید کلیسای کاتولیک ، طلاق تا همین اواخر جنبه قانونی نیافته بود ، قوانینی جدید نیز در موارد محدودی طلاق را مجاز دانسته اند ، برای مثال قانون طلاق که در سال 1970 در ایتالیا به تصویب رسید ، تنها در چند مورد خاص (مانند محکومیتهای قطعی یکی از زوجین ، داشتن رابطه جنسی و...) به دادگاه اجازه صدور حکم طلاق را می دهد.2در بعضی از کشورها درخواست طلاق تنها در صورت اثبات گناهکاری و تخلف یکی از زوجین مورد پذیرش قرار می گیرد . این سیستم تا چند دهه پیش نیز در آمریکا اعمال می شد . پذیرش طلاق در صورت احراز عدم امکان ادامه زندگی مشترک یا اثبات اینکه ازدواج عملاً از هم پاشیده است ، از دیگر سیستم های رایج در جوامع معاصر و بطور خاص کشورهای اروپایی اند . - طلاق در نظام حقوقی اسلام : اسلام ، همانگونه که ازدواج را به عنوان یک پدیده مقدس و دارای کارکردهای فردی و اجتماعی ضروری ، مورد تأکید فراوان قرار می دهد ، طلاق را فی نفسه امری منفور و ناپسند (دارای کراهت بسیار شدید) می داند ، و تمام کوشش خود را در جهت پرهیز خانواده از طلاق بکار می بندد ، ولی در مواردی که مصالح مهمتر ایجاب کند ، ممنوعیتی برای طلاق قائل نشده است به بیان دیگر ، یک دسته از روایات اسلامی طلاق را پدیده ای بسیار مبغوض و منفور معرفی کرده اند . برای نمونه در روایات تعبیرهایی از این دست وارد شده است که «هیچ چیز در نزد خداوند ناپسندتر از خانواده ای نیست که به وسیله طلاق از هم پاشیده شود ». و در میان آنچه خداوند حلال نموده هیچ چیز مبغوض تر و زشت تر از طلاق نیست و خداوند فردی را که از روی هوا و هوس زنان را طلاق می دهد دشمن می دارد.1 ازسوی دیگر به روایات متعددی بر می خوریم که طلاق را در شرایط خاص مجاز و احیاناً لازم دانسته اند ، برای مثال بی دینی یا ضعف دین داری از مواردی است که طلاق در آنها بطور خاص تجویز گردیده است . در روایتی آمده است :که امام موسی بن جعفر (ع) در پاسخ کسی که درصدد بود،طلاق دختر خود را از شوهرش بگیرد فرمودند:اگر به دلایل دینی نسبت به داماد خودبی علاقه شده ومی خواهی دختر خود را از دست وی رها سازی ، چنین کن ، در غیر اینصورت ، هیچ اقدامی در جهت طلاق انجام نداده.1 افزون بر اینها حتی در مورد برخی از امامان معصوم (ع) نیز نقل گردیده که همسر خود را به دلیل انحراف دینی طلاق داده اند . هم چنین خودداری یا ناتوانی شوهر از تأمین نفقه همسر ، بر اجرای طلاق مقرر گردیده است . هم چنان که در مورد شوهر ، طلاق قضایی پس از چهار سال در نظر گرفته شده است . در مورد ارتکاب به فحشاء نیز اسلام مخالفتی با طلاق نکرده است . نتیجه ای که از مجموع این روایات می توان گرفت آن است که، اسلام طلاق را به خودی خود مبغوض می شمارد ، و در جهت منصرف کردن افراد از آن ، کوشش فراوان می کند . با وجود این در مواردی که کارکردهای مطلوب خانواده با اختلالات جدی روبه رو شود ، و ادامه زندگی مشترک مفاسدی بیش از پیامدهای منفی طلاق به بار آورد ، اسلام حکم به جواز یا رجحان و احیاناً لزوم طلاق کرده است. بنابراین بیشرین تأکید اسلام بر مبغوض بودن طلاق به طلاق های باالهوسانه اختصاص دارد ، و روایت زیر از امام محمد باقر (ع) تا حدودی موید بر این مطلب را دارد : پیامبر خدا (ص) بر مردی گذر کرد . از او پرسید ، همسرت چه شد ؟ عرضه داشت ، یا رسول الله ، او را طلاق داده ام . حضرت فرمود ، بدون آنکه کار ناشایستی از او سر زده باشد ، عرضه داشت آری یا رسول خدا؟پس از این جریان آن مرد با زن دیگری ازدواج نمود ، روزی پیامبر (ص) بر اوگذرکرد و پرسید آیا ازدواج کردی ؟ عرضه داشت ، آری . پس از مدتی پیامبر (ص) از او پرسید همسرت چه شد ؟ عرضه داشت او را طلاق دادم حضرت پرسید : بدون آنکه کار ناشایستی از او سر بزند ؟ عرض کرد ، آری . آنگاه پیامبر فرمود : خداوند مردان و زنانی را که به سبب هوسرانی به ازدواج های متعدد دست می زنند دشمن می دارد یا لعن می کند.1 از این مورد که بگذریم ، توصیه های فراوان اسلام ، در مورد بردباری و گذشت ، همسران نسبت به یکدیگر و تحمل نارسایی های اقتصادی و دیگر مشکلات زناشویی ، مثل اعتیاد ، بیکاری ، دخالت اطرافیان ، ... از آن حکایت دارد که اسلام در صورت وجود مشکلات قابل تحمل نیز طلاق را مبغوض می شمارد ، و تا حد امکان می کوشد از فروپاشی بنای مقدس خانوداه جلوگیری کند ، ولی نتیجه مهم آن است که اسلام برای تحقق این هدف عمدتاً بر راهبردهای اخلاقی و تربیتی تأکید کرده و کمتر به ممنوعیت های قانونی توسل جسته است دلیل این امر تا حدودی روشن است ، ایجاد محدودیت های قانونی شدید برای طلاق کمک چندانی به تحکیم روابط زناشویی نمی کند ، زیرا در فرضی که ازدواج دچار اختلال گردیده ، با منع قانونی طلاق معمولاً جایگزین هایی هم چون متارکه یا جدایی غیر رسمی، طلاق ناشی از سردی بیش از حد روابط و خشونت خانگی در انتظار زوجین خواهد بود . افزون برآن منع قانونی طلاق میتواند انگیزه افراد را نیز برای ازدواج کاهش دهد، واین درست برخلاف آن هدفی است که اسلام در نظام اجتماعی خود دنبال می کند. با این همه اسلام ضوابط وتشریفات خاصی را برای اجرای صیغه طلاق مقرر کرده که می تواند درکاهش انگیز افراد برای اقدام به طلاق موثرباشد از جمله اینکه زن در حال طلاق نباید در دوره عادات ماهانه باشد وپس از پاک شدن نیز تنها در صورتی نافذ است که نزدیکی صورت نگرفته باشد وافزون برآن ، حضور دوشاهد عادل برای صحت طلاق ضرورت دارد. وجود این ضوابط که بطور عادی باعث تاخیر طلاق میشود زمینه مناسبی برای تجدیدنظر زوجین در نتیجه فروکش کردن خشم و هیجان های مقطعی وتامل بیشتر در عواقب کار فراهم می آورد . - اختصاص حق طلاق به مرد ونظر اسلام در این مورد : چرا در اسلام حق طلاق را به جز در مواردی خاص به مرد داده است؟ برای توجیه این مطلب لازم است اشاره ای به جایگاه ازدواج واقسام آن در نظام حقوقی ایران داشته باشیم . اسلام بطور کلی دو الگوی ازدواج دائم ، ازدواج موقت را با یک سری تفاوت های جوهری درویژگی ها ، اهداف وشرایط، تشریع کرده است . غرض عمده ازتشریع ازدواج موقت فراهم نمودن امکان ارضای شروع نیازهای جنسی بوده ، و ایفای کارکردهای دیگر مانند تولید مثل ، وکنترل فرزندان ، وکارکرد اقتصادی به عنوان اهداف ازدواج موقت ملاحظ شده است چنین الگویی از ازدواج که هدف از آن برآورد ساختن نیازهای مقطعی است وبا حداقل تعهدها ومسئولیت ها همراه است ،تنها نیازمند یک قرار داد عادتاً کوتاه مدت است ، و هیچگونه تناسبی با ایجاد محدودیت های شدید وسلب اداره وآزادی افرد ندارد، از اینرو برای پایان دادن به ازدواج موقت ، طلاق نه لازم است ونه صحیح ، بلکه جدایی زوجین با انقضای مدت مورد توافق یا بخشیدن مدت با قیمانده از سوی مرد به زن صورت می گیرد. در مقابل الگوی ازدواج دائم ، به سبب اهداف مهمی که درتشریع آن لحاظ گردیده ، الگویی است مسئولیت آفرین وتعهد ساز، که به قرار دادی بلند مدت ودارای ثبات نیاز دارد ، از سوی دیگر، احتمال بروز اختلال در یک رابطه نزدیک و بلند مدت ،واقعیتی است که نمی توان آنرا نادیده گرفت ، با برپایه این ملاحظات قانون گذار اسلام با دادن حق طلاق به شوهر تدبیری اندیشه که هم ثبات ازدواج را تاحدودی تضمین کند، وهم امکان جدایی قانونی زوجین را در شرایط نامطلوب فراهم آورد ، ویژگی مهم این تدبیر اسلامی اعتدال، آن است که آنرا از افراط و تفریط سیستم های حقوقی دیگر متمایز می کند . در اینجا می توان به طور خاص بر ممنوعیت قانونی طلاق درجوامع کاتولیک مذهب وپذیرش طلاق توافقی در بسیاری ازکشورهای غربی اشاره کرد. پس از این مقدمه کوتاه باز برمی گردیم به پرسش اصلی این بحث ، وآن اینکه اگر بنا باشد حق طلاق به یکی از زوجین اختصاص یابد، چرا آن یک نفرلزوماً باید مرد باشد نه زن ؟ بنظر میرسد برای توجیه حقوقی این مطلب لازم است بر چند نکته تاکید شود، نکته نخست به نقش مراقبتی واقتصادی ویژه هر یک از زن ومرد در نظام مطلوب خانواده از دیدگاه اسلامی مربوط است. با توجه به مسئولیت های اقتصادی مردان و معافیت زنان از این مسائل ، اسلام تصمیم گیری در مورد طلاق را به مرد واگذار نموده است ، چراکه امکان تداوم حیات خانوادگی تاحد زیادی به توایایی مرد درتامین معیشت خانواده بستگی دارد البته در استان لرستان با توجه مسائل موجود و خاص استان ، درصحنه های مختلف زندگی ، زنان دوشا دوش مردان بخصوص در مناطق روستایی کار می کنند وکار را جز یکی از وظایف خود بحساب میاوردند البته در فرضیات ارائه شده و نیز مهیا نمودن پرسشنامه ، این مساله (وضعیت اقتصادی) نیز به عنوان یک فرضیه در نظر گرفته شده است. دومین نکته به تفاوت زن ومرد به لحاظ نیازهای جنسی باز می گردد. از آنجا که نیاز جنسی مرد به زن بیش از نیاز زن به مرد است ، مرد در مقایسه با زن دیر تر به فکر طلاق می افتد، و احتمال کمتری دارد که ازحق طلاق استفاده کند ، و اما بر خورداری زن از حق طلاق، احتمال طلاق را نسبتاً افزایش میدهد البته این موضوع در استان لرستان به صورت کم رنگ تری بچشم می خورد، چرا که در مراجعه به پرونده ها و یا مشاهده بهمراه مشارکت درصد خیلی ناچیزی از طلاقها به این امر اختصاص داده شده است. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، به تفاوت زن ومرد از جهت نیازهای عاطفی مربوط میشود، استاد شهید مطهری در توضیح این نکته می گوید: طبیعت علاقه زوجین را به این صورت قرارداده است ،که زن را پاسخ دهنده به مرد قرار داده است علاقه ، ومحبت اصیل وپایدار زن همان است که به صورت عکس العمل به علاقه و احترام یک مرد نسبت به او به وجود می آید. از اینرو علاقه زن به مرد معلول علاقه مرد به زن و وابسته به اوست . طبیعت ، کلید محبت طرفین رادر اختیار مرد قرار داده است ،مرد است که اگر زن را دوست بدارد ونسبت به او وفادار بماند، زن نیز او را دوست می دارد و نسبت به او وفادار می ماند، وبازهم طبیعت ، کلید فسخ قرارداد رابه مرد داده است.1 البته دراستان لرستان، این علاقه مرد به زن در اکثر موارد به صورت درونی است، هر چند امروزه این سنت از بین رفته، اما درگذشته در موارد بسیار نادری بود که مرد به طورعملی علاقه خود را به زن نمایان کند، وبه اصطلاح آنها را از دل دوست می داشتند، واین علاقه را زنان بصورت طبیعی درک می کردند ،متاسفانه امروزه علاقه ها شکل دیگری به خود گرفته است ، دختر و پسر در یک مکان ناهمگون وبه دور از والدین در کمتر از یک ساعت علاقه خودشان را بصورت ظاهری نشان می دهند، که بعد از گذشت چندسال نتیجه آن در دفاتر ازدواج وطلاق وگاهاً در دادگستریها بچشم می خورد. شایان ذکر است که بنابر نظر بسیاری از فقه های شیعه که قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران نیز براساس همین نظر مشی کرده است ، زن می تواند طریق شرط ضمن عقد حق طلاق را بدست آورد به این صورت که در ضمن عقد نکاح یا عقد دیگر بطور مطلق یا مشروط شرط کند که از طرف شوهرش وکیل در اجرای صیغه طلاق باشد.1 که بنظر میرسد این مورد نیز در سالهای اخیر در استان باب شده است ، در دهه های گذشته زن ومرد پس از مراجعه به دفتر خانه ازدواج بدون هیچ گونه قید و بندی باهم ازدواج می کردند ، واصلاً در ذهنشان هم چنین مسائلی خطور نمی کرد، چرا که در اوایل زندگی فکر می کردند تاموقعه ای که زنده هستند باهم به خوبی وخوشی زندگی خواهند کرد ، واگر چنانچه در حین زندگی مشکلاتی برایشان پیش می آمد با پادرمیانی بزرگان حل و فصل می شد چه به ادامه زندگی ویا چه به فسخ آن. طلاق خواه در شکل رسمی وقانونی وخواه در شکل های غیر رسمی ، هم چون متارکه وجدایی، درهمه جوامع پدیده ای شناخته شده است.اما در نتیجه تغییرات ارزشی وحقوقی دهه های اخیر، در بیشتر کشورهای غربی ، طلاق بارشد بی سابقه ای روبرو شده است . به همین اساس براساس یافته های آماری معتبر نشان میدهد، در حال حاضر ایالات متحده آمریکا بالاترین میزان طلاق رادر میان کشورهای جهان داراست. از کشورهای غربی که بگذریم ، کشورهایی مانند ایران نیز طی سالهای اخیر شاهد افزایش میزان طلاق بوده اند ، و این افزایش به ویژه در شهرهای بزرگ بسیار محسوس بوده است. در سال 1371 تعداد طلاق در کل کشور 33983 مورد بوده است، در حالی که در سال 1380 این رقم به 53797 مورد رسیده است ،که این ارقام نشان میدهد از سال 71 تا 80 حدود 85 درهزار افزایش داشته است .و این بدان معناست که میزان طلاق طی سالهای 75تا 80 (یعنی 5 سال) 35% درصد افزایش یافته است.1 - برخی از عوامل موثردر بروزطلاق در جوامع امروزی: الف: تغییر ساختار خانواده : انتقال از سیستم خانواده گسترده ، به خانواده هسته ای نیز نقش قابل توجهی در افزایش میزان طلاق ایفا کرده است . در الگوی نخست،طلاق امری ناپسند و احیاناًممنوع است ،این مورد را نیز قبلاً به صورت گذرابدان اشاره نمودیم، خانواده گسترده خانواده است که تمام اعضای خانواده در کنار هم زندگی می کنند،پدر خانواده در رأس هرم وجود دارد و هیچ کس رایارای مقابله با وی را ندارد ، که نمونه آن نیزدر فیلم پدر سالار به خوبی نشان داده شده است. اگر در خانواده مشکلی ایجاد شود، درخصوص آن تصمیم گیری می نماید، و تصمیم او در واقع تصمیم تمام افراد خانواده است ،و اکثر ازدواج ها درون گروهی است ،یعنی اکثراً فامیل هم هستند، با توجه به این مسائل ازدواج در واقع ارتباط خویشاوندی، اتحادسیاسی و منافع اقتصادی را به نمایش می گذارد، در چنین جوامعی طلاق مستلزم انحلال چندین رابطه پیچیده و ارزشمنداجتماعی خواهد بود .که در استان لرستان نیز در دهده های گذشته دقیقاًچنین خانواده ای را در خود به وجودآورده بود، و کمتر موردی از طلاق به چشم می خورد. اما در سیستم خانواده هسته ای،طلاق صرفاًبه روابط دوشخص پایان می دهد، وتأثیرمستقیمی بر روابط خویشاوندی ندارد، در نتیجه انحلال ازدواج با محدودیت کمتری روبه روست، به ویژه گروه خویشاوندی فشارچندانی بر فرد وارد نمی آورد، که مانع از طلاق وی شوند .که متأسفانه با ایجاد انقلاب صنعتی در اواخر قرن 18 خانواده گسترده جای خود را به خانواده هسته ای داد، و در چنین خانواده هایی دیگرفرد تصمیم می گیرد ، که با چه کسی و در کجا زندگی کند، دیگرآشنایی آنها به آن اندازه ای نیست که با وجود مشکل در خانواده، بزرگان پا در میانی کنندو مشکل آنها را حل کنند،همه چیز به فرد گرایی تبدیل شده است. ب:استقلال اقتصادی زنان : در دوره های گذشته یکی از مهمترین دلایلی که زنان را در رابطه زناشویی نگه می داشت، کسب امنیت مالی بود،اما افزایش بی سابقه ورودزنان به بازارکاردر ده های اخیر، به استقلال اقتصادی منجرگردیده است . و این امر چشم انداز طلاق را برای زنانی که از وضعیت زناشویی ناراضی اند، روشن و نوید بخش ساخته است، به همین دلیل ،در پژوهش ها، درخواست طلاق از سوی زنان شاغل را بسیار بیشتر از درخواست طلاق از سوی زنان غیر شاغل نشان میدهد.1 در بررسی از پرونده های زیادی در محاکم خانواده استان دیده شده که زن در بیرون از خانه اشتغال داشته است و منبع درآمد خود را برای خودخرج نموده است، و متعلق به خود دانسته و همین امر باعث ایجاد اختلاف در بین زوجین شده و گاهاً منجر به طلاق گردیده است. از سوی دیگر ،استقلال اقتصادی زنان گاه انگیزه مردان را نیز برای طلاق تقویت می کند، با در عین حال ، نباید احتمال تأثیر علی دو سویه را در این گونه متغیرها نادیده گرفت. ورود زنان به بازارکار در همان حال که جزء عوامل افزایش طلاق است، می تواند جزآثار و نتایج آن نیز باشد. برخی ازمحققان تا آنجاپیشرفته اند که افزایش اشتغال زنان را واکنش آنان در برابر احتمال فزاینده طلاق دانسته اند، دیوس معتقد است، زنان متأهل پس از مشاهده اینکه طلاق رو به رشدبه آستانه منزل آنان رسیده است ، به منظور تأمین آینده خود به نیروی کار ملحق می شوند.1 متأسفانه در جوامع امروزه به خصوص در جامعه آماری ما در مواردی به چشم می خورد، که این چشم و هم چشمی در مورد تأمین مسائل اقتصادی خود باعث ایجاد اختلاف در میان زوجین گردیده ، و زن منبع درآمدخود را در جهت مسائل خود خرج کرده ومرد نیز به خاطراین مسأله درخواست طلاق نموده است. فصـل سوم تجزیه و تحلیل داده ها مقدمه : در این فصل شاخص های ارزیابی عوامل موثر بر طلاق در استان لرستان را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم . با توجه به ماهیت پژوهش حاضر و عدم شناخت ویژگیهای گروههای مورد مطالعه و تساوی نمونه آماری با جامعه آماری در گروههای مورد مطالعه از آمار توصیفی همانند فراوانی و در صد فراوانی و میانگین استفاده شده است . 1) جدول شماره یک – توزیع فراوانی و در صد فراوانی مطلقین بر حسب جنس - همانطوریکه در جدول شماره یک مشاهده می شود : 58 نفر از جامعه آماری ما را زنان تشکیل می دهند و 62 نفر از جامعه آماری را مردان ، که در صد فراوانی آنها به ترتیب 3/48 و 7/51 در صد از پاسخگویان را شامل می شود . 2) جدول شماره دو – توزیع فراوانی و در صد فراوانی مطلقین بر حسب اشتغال همانطور که در جدول شماره 2 نشان داده شده است بیشترین در صد فراوانی ما در میان مردان 6/31 در صد می باشد و این بدان معناست که وقتی از زنان سوال شده است که آیا همسرتان چه شغلی دارد ؟ اکثریت آنها بیکاری را برای مردانشان در نظر گرفته اند و 5/12 در صد شاغل و 5/7 در صد نیمه شاغل را عنوان کرده اند . در مقابل مردان 10 در صد از زنانشان را شاغل و 29 در صد بیکار و 2/9 در صد نیمه شاغل عنوان کرده اند . البته منظور ما از نیمه شاغل در این پژوهش این است که شغل ثابتی ندارند ، بعنوان مثال کشاورزی برای مردان و خیاطی در خانه برای زنان . در کل بنظر میرسد در استان ما بیکاری یکی از عوامل اصلی در جدایی زوجین به حساب آید ، و در آمارهای ارائه شده از سوی جمعیت آمار ایران استان ما به لحاظ بیکاری جز استانهای بالا محسوب می شود . 3) جدول شماره سه – میزان سابقه یا مدت ازدواج در میان زنان ومردان مطلقه - همانطور که از جدول سه پیداست، بیشترین میزان طلاق در بین زنان و مردان در 2 تا 5 سال اول زندگیشان اتفاق افتاده است ،که این نشان دهنده عدم تفاهم در ابتدای زندگی زناشویی است ،و هر چه میزان سالهای با هم بودن بالا میرود میزان طلاق نیزکاهش پیدا می کند. در جداول بعدی خواهیم دید که عامل اصلی که باعث میشود زوجین در 2 تا 5 سال اول زندگی درخواست طلاق کنند یا از هم جدا شوند چه عواملی هستند . 4) جدول شماره چهار – توزیع فراوانی بر حسب میزان در آمد زوجین - آنچه که از جدول شماره 4 می توان برداشت کرد ، این است که در سوالی که از زنان پرسیده شده که میزان درآمد همسرتان چقدر است؟ بیشتر آنها درآمد 100 تا 200 هزار تومان را اعلام کرده اند، یعنی چیزی حدود 3/23 درصد کل جامعه آماری زنان و 21 نفر از آنها 25 تا 400 هزار تومان را گزارش کرده اند، حدود 6 نفر نیز 401 تا 500 هزار تومان را اعلام کرده اند، و تعداد هفت نفر نیز درآمد بالای500 هزار تومان داشته اند. اما در خصوص همین پرسش وقتی از مردان سوال شد که میزان درآمد زنانتان چقدر است ، تعداد 11 نفر به درآمد 100 تا 200 هزار تومان اشاره کرده اند، و تنها 4 نفر درآمد 200 تا 400 هزار تومان داشته اند، و این جدول در واقع بیانگر جدول شماره 2 می باشد چون اکثریت افراد در میان بیکاران جای داشتند . 5) جدول شماره پنج اعتیاد زوجین نسبت به مواد مخدر - همانگونه که از جدول شماره 5 پیداست ،از 62 نفر مرد، حدود 42 نفر آنها معتاد به مواد مخدر بوده اند ، یعنی چیزی حدود 38 درصد، که از میان آنها 25 مورد تریاک 8 مورد مصرف هروئین و 16 مورد مصرف کراک و 13 مورد مصرف حشیش داشته اند، و وقتی از مردان در خصوص اعتیاد زنانشان سوال کردیم، فقط به پنج مورد اشاره داشتند. که 4 مورد مصرف تریاک و یک مورد مصرف حشیش بوده است. جدول فوق نشان می دهد یکی از دلایل عمده طلاق در استان لرستان مصرف مواد مخدر بخصوص از ناحیه مردان بوده است. که در فصل بعد بایدپیشنهادات و راهکارهایی را برای از بین بردن آن برای مسئولین عنوان نمود شاید در کاهش تعداد افراد معتاد مثمرثمر باشد. 6) جدول شماره شش میزان تحصیلات زوجین - همانطوری که از جدول شماره شش پیداست، بیشترین راندمان یا فراوانی از لحاظ تحصیلات در میان مردان در گروه سیکل به حساب می آیند، و متأسفانه حدود 40 نفر از مردان تحصیلاتی از بی سواد تا سیکل دارند، و این نشان دهنده این است که عامل اصلی بیکاری در میان مردان شاید همین سواد پائین آنها باشدکه نقش عمده ای در طلاق داشته است. که در میان زنان نیز 16 نفر سیکل و 12 نفر دیپلم داشته اند. و در واقع فرض دیگر که اختلاف فکری است از دل همین جدول به خاطر وجود اختلاف در تحصیلات ایجاد می شود، شاید عاملی دیگر در افزایش طلاق بشمار آید. 7)جدول شماره هفت میزان علاقه زوجین نسبت به همدیگر در اوایل زندگی - همانطور که در جدول شماره هفت نشان داده شده است ، میزان علاقه زنان در اوایل زندگی و یا حتی قبل از آن با همسرانشان با 2/24 درصد با میزان علاقه خیلی زیاد بالاترین درصد را به خود اختصاص داده است، و بنظر می رسد همانگونه که در جداول قبل یا بعد بررسی می شود این میزان علاقه در سالهای اول زندگی به حداقل می رسد. که ما دراین پژوهش بدنبال عوامل کاهش این علاقه ودر نتیجه جدایی بین زوجین خواهیم بود، ودر جدول شماره شماره 5 میزان اعتیاد زوج شاید یکی از عوامل کاهش علاقه درمیان زنان نسبت به شوهر انشان باشد . 8) جدول شماره هشت - میزان توقع زوجین نسبت به یکدیگر ـ در جدول شماره هشت نشان داده شده است، که 26 در صد از زنان از مردانشان توقع دارند که آسایش وآرامش را به ایشان فراهم کنند، که بیشترین فراوانی را نیز درحدود 42 درصد به خود اختصاص میدهد، که این نیز به عنوان یک فرضیه منطقی بنظر میرسد ، چون اکثر زنان دوست دارند که حداقل چیزی که همسرانشان برایشان فراهم کنند، همین آسایش وآرامش در زندگی است، که باید دید در جداول بعدی چه چیزی این آسایش وآرامش را به هم می زند ،وباعث جدایی آنها از هم میشود، البته در این جدول نیز داشتن اخلاق خوب نیز به عنوان دومین عامل مهم وتوقع زوجین از هم بشمار می رود. 9) جدول شماره نه ، عامل ازدواج زوجین با همدیگر یا به عبارت دیگر علت علاقه آنها به ازدواج ـ همانطور که در جدول شماره نه نشان داده شده است، بیشترین علت ازدواج با مردان را پایگاه اجتماعی وخانوادگی مردان ذکرکرده اند ، به عنوان مثال خانواده شوهر به لحاظ اقتصادی دروضعیت خیلی خوبی بوده است، وهر یک از زوجین به فکر آینده بوده که در صورت فوت والدین یکدیگرارث ومیراث خوبی به آنها میرسد، البته داشتن چنین طرز تفکری از طریق خانواده به زوجین القاء میشود. دومین عامل در میان عوامل ایجاد ازدواج قیافه وتیپ هر یک از طرفین بوده است ، که متاسفانه این مساله در این روزها باب شده است ،و زوجین به جای داشتن سیرت زیبا دنبال صورت زیبا هستند . جدول شماره 10 ـ بیشترین دخالتی که باعث جدایی زوجین بوده ازآن چه عضوی ازخانواده بوده است. ـ همانگونه که از جدول شماره ده پیداست ، بیشتر زنان اعتقاد داشتند که عامل اصلی جدایی آنها از همرانشان دخالت اعضای خانواده زوجین نبوده است اما با این حال دخالت مادر شوهر با 1/24 درصد دومین عامل در جدایی زوجین بحساب آمده است، که این نیز در استان لرستان وتا حدودی کل کشور مرسوم است که زوجین بخصوص زنان با مادر شوهرشان رابطه خوبی ندارند، وبیشترین عامل اختلاف وجدایی از همرانشان را دخالت آنها ذکر کرده اند، ودخالت پدر زوجین نیز سومین عامل را در اختلاف وجدایی زوجین به خود اختصاص داده است. 11) جدول شماره یازده ـ میزان تفاوت سطح زندگی خانوادگی زوجین با یکدیگر ـ همانگونه که جدول شماره یازده بر می آید ، بیشترین درصد فراوانی ، درجواب این سوال که سطح زندگی خانواده شما با خانواده همسرتان چطور است ، گزینه بدتر را انتخاب کرده اند وزنان اعتقاد داشتند که در حدود 3/41 درصد بودند، که اوضاع وسطح زندگی آنها از سطح زندگی شوهر انشان بدتر بوده است واین خودشاید عمده دلیل درجدایی زوجین ازهم بوده است ، چون احساس کرده اند که از یک طبقه یا پایگاه اجتماعی یکسانی برخوردارنیستند و عامل دخالت والدین واطرافیان نیز مزید برای جدایی بوده است . ودرحدود 9/37 درصد از زنان نیز اعتقادداشتندکه سطح زندگی خانواده آنها با شوهرانشان در یک اندازه است ومردان نیزهمین نظر را داشته اند. و درصدی حدود 4/27درصد به خود اختصاص داده اند . 12)جدول شماره دوازده فاصله سنی زوجین ازهمدیگر -آنچه که ازجدول شماره12 پیداست،متاسفانه حدود37 درصدیعنی 6/39 نفراز زنان عامل اصلی اختلاف یاجدایی ازهمسرانشان رااختلاف سنی ذکرکرده اند ،که بالاترین راندمان آن به اختلاف بالای 7 سال اشاره شده است .البته در پرسشنامه متاسفانه اختلاف 46 ساله نیربچشم ،میخورد،که محقق درپر نمودن پرسشنامه از زوجین درشهرستان دلفان ، زنان عنوان میکردندکه بعلت فقرخانوادگی ، حاضر میشوند باافرادپیر مردبالای60 سال ازدواج کنند ،که حداکثر سن خودشان حدود27 سال بوده است، و در رده دوم زوجین اختلاف سن خودرابین 1تا 2 سال ذکر میکردند. 13)جدول شماره سیزده ، توزیع فراوانی زوجین برحسب عامل اصلی آشنایی وازدواج آنها با یکدیگر - درجدول شماره 13 بیشترین میزان جواب این سوال که چه کسی باعث آشنایی وازدواج شمارشده بود،مربوط به گروه فامیل و آشنایان بود که زنان اعتقاد داشتند حدود 3/41درصد عامل آشنایشان با شوهرانشان درواقع فامیل و آشنایان بود. است ومتاسفانه حدود7/32درصد از زنان یعنی19نفر ازآنها عامل آشنایی باشوهرانشان را گروه دوستان ذکرکرده اند ، که این عامل نیزبدلیل داشتن معایب زیاد از جمله عدم تحقیق فراوان از خانواده یکدیگر بعداز مدتی باعث جدایی زوجین ازهمدیگر شده است ودرردیف سوم یا عامل سوم مربوط به خانواده خود زوجین به عنوان عامل اصلی ازدواج و آشنایی اشاره شده است . 14) جدول شماره چهارده- توزیع فراوانی زوجین برحسب عامل اصلی جدایی ازهمدیگر همانطوریکه ازجدول شماره چهارده پیداست ، 24نفر از زنان یعنی حدود 3/41درصد، عامل اصلی جدایی ازهمسرانشان را اعتیاد ذکرکرده اند ،که البته باتوجه به موقعیت استان در سالهای اخیر این سوال شاید عادی بنظر برسد ، چون اولین پاسخی که درجواب جدایی از زنان می شنیدیم ، اعتیاد و بیکاری شوهرانشان بوده ، که متاسفانه بعلت سواد کم آنها ، اکثراً دارای شغل آزادبودند ، آنهم گاهی مشغول بکار بودند وگاهی بیکار ومسولین محترم استان نیز نتوانستند برای این دو معضل چاره جویی کنند . ازمجموع58 نفر از زنان پاسخگو 5 نفر دخالت خانواده همسرشان بخصوص مادرهمسرشان را عامل جدایی ذکرکرده اند، و 2 نفر نیز تهمت زدن به آنها راعامل جدایی دانسته ،و 4نفر نیزداشتن فاصله طبقاتی باخانواده شوهرانشان راعامل طلاق وجدایی دانسته اند . درمقابل مردان نیز با 37درصدیعنی ازمجموع 62 نفرحدود 23 نفر سوءزن همسرانشان به آنها را عامل اصلی طلاق می دانستند و می گفتند آنها به قدری حساس هستند که حتی شماره موبایل ما را روزانه چک می کنند و 18 نفر ازمردان نیز داشتن روابط همسرانشان رابادیگران ویا داشتن روابط تلفنی بادیگران راعامل اساسی جدایی ذکرکرده اند. 15) جدول شماره پانزده- به جا آوردن واجبات بخصوص فریضه نماز از جدول شماره 15 می توان نتیجه گرفت ،که بالاترین درصد فراوانی ما مربوط به کسانی است ، که گاهی اوقات فرضیه نماز را به جا می آورند . یعنی چیزی حدود 63 درصد ، دومین درصد فراوانی مربوط به کسانی است که اصلاٌ نماز نمی خوانند،یعنی 8/33 درصد.10نفراز زنان نیزگفته اند، که همسرانشان همیشه نماز می خوانند، و 17 نفر نیز اعتقاد دارند که شوهر انشان به ندرت نماز می خوانند . البته این خود یک معضل اساسی در استان بشمار می رود. چون ما مسلمان هستیم و اعتقاد داریم که نمازستون دین است ،و اگر نماز را بدرستی و سر وقت به جا آوریم ، شاید بسیاری از اختلافات بین زوجین به خودی خود از بین می رفت .در مقابل مردان نیز حدود 20نفر اعتقاد دارند، که همسرانشان گاهی اوقات نماز می خوانند، و دومین رتبه با 16 نفر مر بوط به مردانی است که از دیدگاه شوهرشان، اصلاً نماز نمی خوانند . که در کل باید برای این مساله چاره جویی کرد و فرهنگ سازی و اقعی نمود. 16) جدول بشماره شانزده - عامل اساسی در تحکیم بنیان خانواده چیست - در جدول شماره 16 بصورت پاسخ باز از پاسخگویان سوال کرده بودیم ،که مهمترین عامل تحکیم خانواده از دیدگاه آنها چیست ؟ که بیشترین درصد فراوانی در بین زنان ،مر بوط به داشتن ایمان و اعتقاد به خدا بوده که 30 نفر از پاسخگویان بدان اعتقاد داشتند، ومهمترین عامل را در تحکیم و وحدت خانواده می دانستند، و دومین رتبه با تعداد 22 نفر از زنان مر بوط به سلامت جسمانی بود ، یعنی اکثر زنان اعتقاد داشتند که به هر نحوی که شده زندگی می کنند ، اما شوهرشان سالم باشد، و حدود بیست نفر نیز به داشتن کار برای شو هرانشان به عنوان عامل تحکیم خانواده اشاره کردند . البته ذکر این نکته در این جدول ضروری است ، که هر پاسخگو چندین عامل را به عنوان عمال تحکیم نام برده اند ، و به همین خاطر تعداد کل جمع ما زیاد است . صداقت در زندگی نیز به عنوان عامل مهم در تحکیم خانواده بشمار میرفت . که هم زن و هم مرد درصد بالایی را در این خصوص به خود اختصاص می دادند . در آخر اگر بخواهیم به عوامل مهم در تحکیم بیان خانواده اشاره کنیم، و آنها را به ترتیب اولویت ذکر کنیم باید 1- داشتن ایمان و اعتقاد به خدا 2- داشتن اخلاق خوب و مناسب 3- سالم بودن به لحاظ جسمی 4- داشتن کار ثابت 5- صداقت در گفتار و زندگی 6- هم سطح بودن به لحاظ فرهنگی 7- عدم دخالت و الدین بخصوص پدر و مادر خانواده 8- داشتن قیافه و تیپ مناسب 9- ترتیب در ست خانوادگی را به عنوان عوامل مهم در تحکیم بنیان خانواده از دیدگاه پاسخگویان نام برد. فصـل چهارم پیشنهادات الف: پیشنهاد برای مسئولین استان : فراهم کردن زمینه اشتغال جوانان لرستان، زیرابیکاری و پیامدهای ناشی از آن بزرگترین عامل در بروزطلاق و سایر انحرافات اجتماعی است. برنامه ریزی مداوم و با برنامه برای افراد معتاد که خود معرف هستند برای ترک اعتیاد و نیز رها نکردن آنها بعد از چند ماه ،یعنی هر 6 ماه یک بارآنها را شناسایی و از سلامت جسمی آنها با خبر شوند . برنامه ریزی برای افراد معتاد که درطول مدت ترک اعتیاد، حرفه آموزی شوند، تاحداقل منبع درآمدی باشد برای اعضای خانواده آنها. تلاش برای جلب مشارکت مردم به منظور کمک به پاک سازی محله های جرم خیز، بخصوص معضل اعتیاد. مبارزه جدی با عاملین تهیه و توزیع مواد مخدر، مشروبات الکلی و سایر موارد. برگزاری سمینارها و همایش ها و کنفرانس های مختلف علمی در جهت اطلاع رسانی به خانواده در خصوص عوامل موثر بر طلاق در استان لرستان. بالا بردن سطح سواد خانواده ها مخصوصاًزوجین که با هم ازدواج نموده اند، چرا که در این پژوهش عامل اساسی در طلاق علاوه بربیکاری و اعتیاد ،کم سوادی نیز بوده که ریشه در دو عامل قبلی دارد. تهیه و تولید برنامه های عبرت آموز در خصوص طلاق برای خانواده ها. شناسایی خانواده های کم بضاعت و بی بضاعت و معرفی آنهابه سازماهایی از جمله کمیته امداد و بهزیستی ،چرا که ممکن است افرادی باشند که بعلت سواد کم و عدم داشتن یک حرفه منبع درآمدی نداشته باشند. این سازمانها یا آنها را به مراکز مرتبط جهت حرفه آموزی معرفی یا حداقل منبع درآمدی برای آنها فراهم می کنند. کمک به افزایش میزان درآمد مردم استان با سرمایه گذاری های میان مدت و بلند مدت. اختصاص بودحه سالانه به دادگستریهای کل استان بخصوص دراول سال برای بخش ارشاد ومعاضدت قضایی به پرونده ها قبل ازصدور رای طلاق به این واحدارسال وراهنمایی شود. درسال گذشته از 100 پرونده ارجاعی به این واحد 80 پرونده منتهی به صلح وسازش گردید وفقط 20پرونده به طلاق منتهی شد. ب: پیشنهادات برای خانواده ها دراین تحقیق آنچه بنظر می رسد، عواملی از جمله اعتیاد، بیکاری ،کم سوادی، اختلاف طبقاتی،اختلاف سنی وغیره باعث بروزجدایی بین زوجین شده است. و از آنجا که خانواده به عنوان بنیاداساسی در تربیت فرزندان محسوب می شود ، خیلی از مسائل یاد شده در این پژوهش را می توان از طریق فرهنگ درست و یک تربیت درست در خانواده حل کرد.وقتی در یک خانواده پدر و مادر خانواده جلوی بچه هایشان سیگار دست می گیرند، و جلوی آنها مواد مخدر مصرف می کنند چه انتظاری ازجوانان در بزرگسالی و هنگام ازدواج و بعد از آن می توان دانست . وقتی در خانواده های ما به خصوص استان ما، در طول سال پدر و مادر یکبار از نحوه تحصیلات فرزندانشان زحمت به خود نمی دهندکه به مدارس آنها مراجعه کند، چه انتظامی از آنها داریم که وارد دانشگاه شوند و منبع درآمدی درآینده برای خود کسب کند. وقتی خانواده ای به خاطرداشتن بچه های زیاد،دختر22ساله خودرا به پیرمرد60ساله می دهد چه انتظاری از زوجین باید داشته باشیم که از هم جدا نشوند. و هزاران سوال دیگر که بنظرمی رسدباید از طریق بسترمناسب و فرهنگسازی درست این گونه مشکلات را باید از خانواده ها به مرور زمان حذف نمایم . و مسأله آخر نیزکه از همه مهمتر بشمار می رود بی اعتنایی والدین به ارزشهای مذهبی، اخلاقی و اعتقادی در محیط خانواده است .بنابراین بایستی با فراهم آوردن زمینه های عمل به احکام دینی و تشویق فرزندان به این امر مهم رشد دینی آنها را تسهیل کرد. گرد آورنده :حیدر حقی |
URL : https://www.vekalatonline.ir/articles/20386/بررسی-عوامل-موثر-بر-طلاق-در-بین-مطلقین-استان-لرستان/ |